گراند کانیون ( برگی از یک سفر نامه )

هوشنگ سارنج

بخشی از راه , زیر لایه ای علف خشک در پای درختان کاج بود. درختانی که گویا از آغاز تا آن روز , دست نخورده بودند. تنه ها بیشتر به الیاف دسته شده و بهم مالیده ماننده است. دره دور از ما دهان گشوده ؛ با دیدن , در شگفت ماندم ؛ احساس کردم بر سیاره  ی سرخ برجیس به تماشای ژرفنای چاک شکافی بزرگ ایستاده ام.

دره چنان کلان است که نگاه کردن به آن شکوه خفته , سر گیجه ای ترسناک می آورد. رنگها در  طیف سرخ و  از خاکستری تا بنفش و لایه های آشکار سپید و شگفتی از پس شگفتی .دریای رنگ در پیوند مغاک و چال و شکافهای کیهانی سنگ. رفتن به دیدار آب گل آلود پیچنده در پایانه, توان می خواهد و پروانچه.  کلرادو , چون کلافی بر هم خمیده , در چند جا , آشکار می شود.

راه به سوی آب در پایان به باریکه نخی خاکی رنگ , می ماند. راهی مالرو , که صدها استر نیرومند چابک , زایران چهره ی آب را , پایین می برند ؛ میان دهان پر هراس دره ای بی همتا. رنگها در  طیف سرخ و  از خاکستری تا بنفش و لایه های آشکار سپید و شگفتی از پس شگفتی .دریای رنگ در پیوند مغاک و چال و شکافهای کیهانی سنگ. رفتن به دیدار آب گل آلود پیچنده در پایانه, توان می خواهد و پروانچه.

رودخانه ی کلرادو , چون کلافی بر هم خمیده , در چند جا , آشکار می شود. راه به سوی آب در پایان به باریکه نخی خاکی رنگ , می ماند. راهی مالرو , که صدها استر نیرومند چابک , زایران چهره ی آب را , پایین می برند ؛ میان دهان پر هراس دره ای بی همتا. باد سردی می وزید . گویا که شب , قرار بارش برفی بود.از دور کلاه و جبه ی سپید برف بر بلندیها دیده می شد. سپس در جایی در خور , دره را بیشتر و بهتر دیدم . شگفتیهای بسیار رو در روی بیننده ی قله های است ؛ پر ستیغ , تراشیده های سنگ و لایه های گسترده ی زمین که با دست باد و باران و یخ شکستگی , هنگامه می کند.

بزرگترین قله با نام معبد بودا , شناسا است. یکی هم ازرج  آنهمه ستیغ کوتاه و بلند که در آخر است و نزدیکتر به دیواره ی این سوی شکا ف تراشیده از لیسه ی آب, نام آشنا و غرور انگیز معبد ”  زرتشت  ” را دارد.  چه دوست داشتنی اند دانشمندان که بیرون از پرگار درگیری آدمیان کوچک روزگار – سیاست بازان – به راه درست خویش می روند.

پرده ی تاریکی شب بر همه جا گسترد. پنج و نیم دره تاریک شد و باران نرمی آغازید . شهر لف لین در سه گوشه ای از نقشه وابسته ی  “نوادا ”  است.  رودخانه ی کلرادو  شهر را به دو پاره می کند . هر پاره از ایالتی است. یک کرانه اش از  نوادا  و کمی دور تر, کلرادوی پر آب از مرز کالیفرنیا , به پایین می رود  تا به مکزیک برسد.

**********
Houshang Saranj – Toronto