آغازِ کلام

ادبیات, از چرخه ی هنرهای آفرینشی به دو شاخه بس گسترده ی «افسانه»ای و غیر «افسانه»ای بخش شده است. ادبیات افسانه ای بر پایه ی «تحلیل» و «خلاقیتِ» هنرمندان از دل یک واقعیتِ بیرونی بال و پر میگیرد و هسته می یابد. داستانهای بلند یا رمان و داستانهای کوتاه (Short Story) و شعر (Poem) زاده ی ذهن آفرینندۀ ی هنرمندانند و نوشته های پژوهشگرانه ی تاریخ، زندگینامه های شخصی و یادنامه ای، نوشته های اجتماعی – سیاسی، اقتصادی و رسانه های نوشتاری، روزنامه ها و … نزدیريک به زبانِ کاربردی اندیشه های روزمرّه، از مقوله ی ادبیّاتِ غیر افسانه ای هستند که بر پایه ی «وقایع نگاری»ی دور از دایرۀ تخیّل و قهرمان آفرینی و آرایه های فنّی – ادبی ی زبانی به وجود آمده اند.

هر نوشته، از هر حوزه، تا خواننده نیابد، چیزی نیست. یک اثر، همزمان با خواننده یابی، همراه با احساس و باورمندی، هستی میابد و مرزهای آفریننده اش پا فراتر می نهد، غیر شخصی، عام، ادیبانه میشود و با داوری و ارزیابی خواننده، ارج میابد و به جایگاهِ بایسته خویش میرسد. ارزیابان با سخنِ سنجیده و صادقانه و بی غرضِ ویرانگر، به خاطرِ «حقیقت» – که خواستِ انسانهای فرهومند است – گوشه هایی از زمینه های هنری و آموخته های خویش را به صاحب اثر انتقال می دهند.

خواندن که گونه ای بهره وری احساسی است؛ به ژرفا بخشی ی  دانستن یاری میکند. میزان تاًثیر گذاری ی داوری و ارزیابی هوشمندانه ی مردمی ساز، بستگی به گستره ی دانسته ها و کارشناسی خواننده دارد.

این نوشته های پراکنده، در سه سالِ ناپیوسته ای که با هفته نامه های خانوادگیِ شهرِ تورنتو همکاری داشتم و به ضرورتِ تعهدی که نسبت به آموزشِ زبانِ فارسی در خود احساس میکردم، بوجود آمده که با پایمردیِ یکی از دلبستگانِ اینگونه شیوه ی نگارش به اینترنت راه یافت. نویسنده باور دار؛ راه یابی به رسانه های نوشتاری، پیوندی با خوبی و هنرمندانه بودنِ اثر ندارد؛ پشتوانه ای دوستانه میخواهد و آشنایی با راه کارهای نوینِ – جهانِ اقتصادی – که یگانه سود، در کفه ی سنگینترِ شعورِ شاعرانه نیست. امروز، به یمنِ اینترنت، بی بازدارنده ای، همچون میهمانِ ناخوانده، آرام، از لایِ در به جهانِ بی مرزِ دانش گسترده به شاگردی آمده است.

Houshang Saranj – Toronto