کوهی از لجن

می لرزدم تن؛
هر دم که بینم؛
تندیس, این کوهی ز گل را .
هر بامدادی
پیچیده در رنگی ز, نیرنگ.
گه در پوستین, گوسپندان؛
این گرگ, خونخوار ؛
گه در لباس, شا عری ؛ روبا ه, مکار.
بی جای پایی ؛ بی حس و حالی ؛
چشمه ساری ؛سبزه زاری ؛
الوند کوهی؛یا دماوندی؛
زردکوهی,یا سهندی یا د,نایی.
صفه ای ,
آتشگاهی ؛ز, ماربین.
کاش کور بودم
تا نمی دیدم سیه کا هین گلی کوه؛
عصا یی اژدها وش ؛
در اسبی یال و دم اسپید ؛ به رنگ, روز, روشن.
کاش کر؛
تا نوای ضجه ها ؛ آن تنین انداز تندر های سهم آگین را؛
نشنیده می رفتم.

ه-س ۳۱ دسامبر ۲۰۲۴
تورنتو