بهار, ما
——-
بهار, ما که در خزان
جوانه زد.
به روزهای آن که شبتر
از شبان, بی ستاره است ؛
به چینش, نرسته ها ؛رسید.
که داس, بی مروت, ستم؛
کلاله های بر سریر, ساقه را
بریده کرد.
به دشت , گل ؛ کسی که کاشت و داشت
را سمر نکرد؛
ویا به کشت, بادها ؛ بسنده کرد.
به روز, گرم, آفتابی خزان ؛
توفند, برف و یخ
درو کند .
ه.س
۱۵/نوامبر/۲۰۲۲
تورنتو