برگی از یادداشتهای روزانه ی ” سالهای کویدی “

هوشنگ, سارنج

پنجشنبه ۲۵ جون, ۲۰۲۰

امروز تهیه ی ناهار را من پذیرفتم. با تمام, کوششی که داشتم؛ غذا خوب در نیامد. آشپزی خود یک هنر است. بویژه امروزه که بخش, دلانگیزی از زندگی؛ خوب خوردنست. ودیویی ؛ از کنگو دیدم؛ که نشانگر از زندگانی نکبت باریست بر مردمانی سخت کوش و رهیده از زیر, یوغ, بلژیکی ها. سر زمینهای استعمار زده چونان؛ گندم, سن زده اند. شیره ی آنان ؛ تاپای جان کشیده شده . زیرا ؛ مردمانی که در سایه ی هر گون؛ بهره کشی فکری و فرهنگی ببالند؛ امیدی به رستگاری جاودانه ی آنان نمی رود. کسی را به رهبری نیازمندند؛ که باوری راستین به تجسم, خدایی بر تمامی آفریده ها ؛ داشته باشد. کسی که نیکی را برای نیکی بخواهد. بهشت را در خوشبختی آفریده ها بشناسد. نه برای مزد. آن کسان که دیوار بلند, میان, بهشت و دوزخ را ساختند و بالا بردنداز هفت میلیارد و اندی آدمیان, زنده؛ شش بهره اش. گرسنه اند . آفریقا؛ آسیا؛ آمریکای لاتین ؛ اقیانوسیه ؛ بوته مرده ی بهره کشان, گذشته و نوین, اروپاییانند . راه ندارند ؛ آموزش درست ندارند؛ بهداشت, بیرون از چنبره ی جادو و جنبل ندارند؛ نان ندارند ؛ کار شرافتمندانه ندارند.
جابجایی تندیسه های پیشروان برده داری از میدان به موزه ه ا درمانگر نیست . اندیشه و روشمندی برده داری فکری و جسمی ؛ بایستی ریشه کن شود. مگر زندگانی تباه شده ی در گذشتگان را می توان به آنان باز گردانید؟ زندانهای فکری بایستی نابود شود و بجای آنها؛ کاخ های بلند خردمندی و دادگری را بر پا ساخت. اندیشه های حزبی و دشمنایگی های مسلکی و مرامی -فرقه ای ؛ و بت سازیهای گمراه کننده را بایست؛ جلو گرفت. لیبی را نابود کردند؛ عراق را در هم آ شوبیدند؛ جنگ, مسلکی در افغانستان پایانی ندارد؛ در میانمار ؛ مار, خفته ی سر ما زده را بیدار کرده اند؛ و تا بنگلادش و تبت و هند و چین .
رمالان و کفبینها و سر کتاب بازکنها؛ وقت, پاسخگویی مشتریان, خود را ندارند؛ سرشان از مطب, پزشکان ؛ شلوغ تراست. کار به آنجا رسیده برای خرید, سهام ؛ رمال رهنمایی می کنند . عجبا و دردا.
پسین به گورستان, کران, کلیسای اوکرایینی ها رفتم؛ فرصت سه ماهه شهربندان ؛ به شهرداری زمان, باز سازی پله های کهنه را داده بود . درختان سبزی ی دلانگیزی داشتند .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *