نرخا (برگی از یک سفر نامه )

هوشنگ, سارنج

دیگر شهری از کرانه های مدیترانه ای ” ما لا گا ” ؛ نرخا ؛ می باشد. پارکینگها ؛ خوراکی فروشیها و پهنه های کرانه ای ؛ همه در دستان, گردشگران, رنگارنگ پوشیده ی تابستانی در یا گرد بود. چشمگیر تر از همه ؛ همان کوچه های باریک و خانه های گلنشان و نگاره های هنرمندانه ی بر در و دیوار و پشت, پنجره ها ؛ که تا نزدیک , تارک, کوه ؛خزیده ؛ می باشد. در بازگشت از تار , تنیده ی کوچه ها بر شیبهای نا آشنا؛ چشمان از دیدن آنهمه باغ و سبزه زار و گل؛ سیر نمی آید.بوستانهایی با کرانه بندیهای سنگچین و نیمگرد در ساماندهی شیبها و آب بندی خاکریزی شده. دستورزیهای باغسازان, استاد. بریدن, راه ها و هموار سازی و آماده سازی زمینهای دامنه ای برای سازه های خانه ای و ویلایی با پنلهای خورشیدی. دلم می خواست برشیبها بدوم تا بوستانهای فرودستتر تا دریاه سبز, همه ی گیاهان تا آسمان تا آب, نیلی رنگ تا خانه های سپید کاکل تا رنگین کمان تا چشمه دیمه ی کوهرنگ. …
اسپانیا ؛ در زمینه های هنری گذشته از ادبیات و معماری و نگارگری ؛ از سر زمینهای سر آمد , موزیک , جهانی هم می باشد. پشتوانه و روایتگر , هر رویداد, تاریخی -آیینی -ورزشی ؛ میهنی ؛ شهری ؛ روستایی ؛ زبان, رسا و جهانی پیشرفته ی موسیقا ایست. از آن سر زمین بسیاری هنرمند , هنر آفرین در زمینه های ؛ اوپرا و سمفونی و نوازندگی بر خاسته اند. در سده ی شانزدهم ؛ کمپوزرها؛ گونه ای اوپرای سبک آفریدند به نام,zarzuela که آمیزه ایست از خواندن ؛ سخنوری و موزیک. سالهای ۱۹۰۰م بهترین نوازندگان ,سلیست و “آندره سه گو ویا ” را به جها ن ارزانی داشتند.
آواز خوانان, فولکلوریک و رامشگران ؛ همواره مورد, دلبستگی و بازیگران, بنیادین, زندگی بوده اند. و مردمان, هر بخش ؛ آوازهای خود و رامشگریهای ویژه ی خویشتن را داشته اند. اجرای ساز و آواز هایی با گیتار فلامینکو ؛ یا رقصهایی مانند,bolero و fandango یا flamenco آوازه ی جهانی دارند. …
پشت, بار, ” درازگوش سپید ” ایستادیم. کوچه را آب, باران شسته بود . ساعت, ۷/۵ گیتاریست, فلامینکو ؛ آغاز به نواختن کرد با توان, یک خلبان .گوشنواز و زیبا و پرکننده ی گنجایی سکوتی بلند و پر معنا . صحنه ؛ یاد آور, زورخانه های ایرانی بود ؛ بی رنگی از ریا ی دشمنی یا رشک ورزی یا رنگی از حس, آزیانه ی ددمنشی . چهار سویه نشسته بو دند و در میان , نوازنده بر سیمها با انگشتان ؛ زخمه می پاشید و از آسمانه ی گنبدین ؛ بازتابش فرو می ریخت. بارآن , حس و حال ؛ مردی باریک و سراپا ؛ مالامال از استادی خفته در ماهیچه ها و اندیشه ای پرورش یافته پشتیبان, کار بست, جنبش های دستها و انگشتان و بازوان در چپ و راست که به پاسخگویی زخمه های نالشگرانه می پرداخت. آرام آرام پاشنه ها کوبه های افسانه گویی را افزود و شوری که در ژرفای اندامهای بهم پیوسته نشسته بود را درهوای آن زورخانه ی سپنتایی و گیج و مات و کرخت شده بیخت .
سایه وار ؛ دختر, مرد, آفریننده ی ستیز, تا وو س ها ؛ به صحنه افزوده شد. و سپستر ؛ سه مرغ بهشتی بیرون از فضای من و مایی ؛ با زخمه های پاشنه پاسخگر, پنجه گر بودند تا به رسیدن, اوج, خلسه ی دریافت؛ و فریاد, فراخوان از ژرفای خاکی خاک تا بلندای هوشیاری و شنیدن, پیام؛ برابری و برادری جهانی .
فلامینکو سبکیست که از بهم پیوستن, فرهنگهای گونه گون پدید آمده است. گونه ای از موزیک و پایکوبی وفغند که سر چشمه ی بنیادش ؛ کولیان, اسپانیایی می باشد. و ؛ نیز آشکارا رگه های نموداری از موسیقی عربی مور های شمال, آفریقا که نزدیک به ۸۰۰ سال بر بخشی از این سر زمین فرمانروایی داشتند دیده می شود. بویژه در گردش دستها و پاها و خمش های اندامی که یاد آور, نرمش, مارگونه ی پایکوبیهای رقصندگان , عرب است. این نرمشها ی آرام عربی در فغند اسپانیایی , از فراز تا فرود شمشیری ؛ تندری ؛ چکشی نماد, یورش پلنگانه و نیزه پرانی بومیان آفریقایی و زخمه های پاشنه ای می تواند یاد آور, خشم, فرو خورده ی بر رگ, جان نشسته ای باشد که در موسیقی سیاهپوستان و سر زمینهای آمریکای جنوبی هم دیده می شود. …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *