سوريه

هوشنگ سارنج – تورنتو

با ميراث فرهنگى ى بسيار غنى كه سهم بزرگى در گسترش تمدن انسان داشته است، كشور مستعربيست با آرزوهاى بازگشت به عظمت ديرين.

Syria

در جغرافياى سياسى جهان جمهورى دموكراتيك سوريه كشوريست با وسعت ۱۸۵۱۸۰ كيلومترمربع، مانده از سرزمينى وسيع تر كه طى قرون بخش هايى از آن جدا شده و كشور ديگرى از آن به وجود آمده است. سوريه در انتهاى منطقه اى قرار گرفته به نام “هلال خضيب” آب و هواى مديترانه اى كناره ى غربى كشور را سرسبز و آبادان ساخته است. اين سرزمين شرق مديترانه اى دشت ها و دره هاى حاصلخيز، بيابانهاى كم آب و كوهستانهاى برفگير دارد. رودخانه ى فرات دشت هاى آن را سيراب مى كند. سوريه با ميراث فرهنگى بسيار غنى از تمدن درخشان گذشته ى آن منطقه سهم بزرگى در گسترش و اشاعه ى پيشرفت هاى انسان داشته است; از جمله: نخستين الفباى اختراعى بشر در آنجا پا گرفته و بخش عمده اى از هنر و دانش سوريان هزاره هاى گذشته بر تمدن “يونان” و “روم” اثر گذارده است. سوريه بر سر راه تجارى سه قاره ى عمده; آفريقا، آسيا و اروپا واقعست.

كاروانهاى تجارى با كاﻻهاى آن روزگاران، از راه هاى ايران و عراق به سوريه مى آمدند و محموﻻت خود را به بندرهاى مديترانه مى ساندند. حدود چهار هزار سال پيش شهرهاى “دمشق” و “حلب” در كنار راه كاروان رو رشد كردند و مركز تجارت جهانى شدند. سوريه كشور مستعربى است كه بعد از اسلام و پذيرش مسلمانى زبان عربى را رايج كردند و تا امروز به كار مى برند. سوريه نيز مانند بسيارى كشورهاى جهان سومى كه در واقع تيول كشورهاى غربى هستند، واژه دموكراتيك را يدك مى كشد، رييس جمهور و مجلس نمايندگان دارند و لى مردم هيچگونه دخالتى در انتخابات نداشته، كار حكومتگران بيشتر جنبه ى نمايشى و صدا  خفه  كن دارد. رياست جمهورى در چنان خانواده هايى مادام العمر و شاهانه است “ليبى” نمونه ى ديگرى است. در سوريه رييس جمهور براى مدت ۷ سال و نمايندگان چهار  ساله از سوى مردم انتخاب مى شوند و لى سالهاست كه حزب بعث در

Palmyra

خانواده ى “حافظ اﻻسد” ‘ كه در جوانى و پيش از مرگ افسر نيروى هوايى بود ‘ پيشوايى سياسى جامعه سورى را موروثى نموده و نوعى حكومت پليسى ى سختگير بر مردم حاكم است. به قول “برشت” “واى بر مظلوم” رييس جمهور رهبر حزب بعث نيز مى باشد و حزب قدرت سياسى و نظامى و در واقع كنترل تمام كشور را در دست دارد. استانداران سيزده استان به علاوه ى بخش مجزاى “دمشق” زير نظم و نفوذ حزب بعث انتخاب مى شوند و مانند تمام كشورهاى فقير و رو به رشد و خواهان رشد، جوانان مرد بايد مدت سى ماه به خدمت سربازى اجبارى بروند كه از حكومت و مرزهاى آسيب پذير كشورشان دفاع كنند.

زبان رسمى آنها عربى، نژادشان سامى، ارمنى و كردى است. بيشتر جمعيت نزديك به سى ميليونى سوريه در روستاهاى كوچك و كم بضاعت در خانه اى خشت و گلی زندگى و روى زمين هاى مختصر به كشت مايحتاج عمومى خانواده و مقدارى پنبه، برنج و گندم مشعولند. در بخش ساحلی كشت مركبات رونق فراوان دارد، زيتون و انار سوريه شهرت به سزايى دارد. پاره اى شهرهاى سوريه از شهرهاى بسيار قديمى جهان به شمار مى روند ‘ دمشق پايتخت كشور ۵۰۰۰ سال سابقه ى تاريخى دارد با آثار معمارى گرانبها از جمله بزرگترين مسجد جهان ( مسجد اموى) با معمارى شگفت انگيز و ديدنى ‘ ساختار شهرها چندان تغيير عمده نكرده خيابانها باريك و بازارها شكل قديمى دارند، عمده تغيير در شهرهاى ساحلی مديترانه بوجود آمده و شكل نو و مصالح تازه دارند. خانواده هنوز به شكل پدرساﻻرى اداره مى شود، فرهنگ اسلامى در كل اخلاق جامعه فراگير است. چه ۹۰% (نود درصد) مسلمان سنى، كمى علوى و شيعى، بقيه مسيحى مى باشند. در سوريه تعدادى مسلمان “دروزى” و كمى هم يهودى زندگى مى كنند. فرهنگ سوريه به هزاران سال پيش بازمى گردد از قديم هنر كارهاى دستى سوريان شهرت داشته، شيشه سازى، ظرفهاى

Palmyra

بلورين، منسوجات و فلزكارى آنان، در بازارهاى جهانى، خواستاران بسيار داشته، در آثار سعدى بزرگ، به آبگينه ى حلبى و شمشير سورى اشاره شده است و صنايع آهنى و جنگ افزارسازى از جمله هنرهاى پايه اى مردمان سورى بوده است. به موازات آن، ادبيات و مراكز دانش نظرى هم پيشرفت هايى داشته اند. “مولوى كبير” چند سال از عمر شريفش را در شهر حلب به فراگيرى و تلمذ، سپرى فرمود. “متنبى” هم شاعر بزرگ آن سامان بود. موقعيت آن سرزمين حوادث تاريخى گونه گونى بر آن وارد آورد. راه هاى بازرگانى قديم به آن ارزش بسيار داده تا آنجا كه سوريه ميدان مبارزه ى ابرقدرت هاى زمانه و امپراطورى ها بود و در آن كشاكش ها، تاثيرات فرهنگى و نوسازى هاى فراوان بوجود آمد. اقوام سامى احتماﻻً ۳۵۰۰ ق. م به كناره هاى غربى آمده باشند. آنان بنيانگذار شهرها بودند. اولين شهر EBLA نام داشت. ديگرى شهر “پالميرا” است.

خرابه هاى پالميرا امروز در غرب صحراى سوريه با معمارى رومى پابرجاست. پالميرا در كناره ى واحه اى بين راه فرات به مديترانه ساخته شده بود. پالميرا مركز اختلاط فرهنگ شرق و غرب شده بود وجود معبد خداى “بعل” كه مورد پرستش فنيقيان بود در پالميرا نشان برخورد فرهنگى در آن مكان است و معمارى معبد هم رومى است. سال ۱۶۰ میلادى پالميرا به تصرف روميان درآمد. سال ۲۶۰ كه پارسها، سوريه را به امپراطورى پارس افزودند، “سپتيموس اونتوس” با سپاهيان پارس جنگيدند و پس از مرگ وى بيوه ى او “زنوبيا” توانست سلطه ى خود را تا حد مصر گسترش دهد، حتى آسياى صغير (تركيه) را جزو قلمرو خود ساخت و روميان را عقب

Damascus

راند. سرانجام “اورليان” امپراطور روم در سال ۲۴۴ میلادى زنوبيا را گرفت و پالميرا شهر زيباى تجارى را ويران ساخت. از سال پانصد میلادى به بعد “ژوستى نين” از پالميرا به صورت دژى نظامى در برابر هجوم سپاهيان سرزمين پارس استفاده مى كرد. ناگفته نماند، سامى ها حدود پانصد سال بر سوريه حكومت كردند و “اكدى”ها از ۲۳۰۰ تا ۲۰۰۰ ق. م بر قسمت هاى شما ل و شرقى آن سرزمين و “كنعانى”ها بر قسمت هاى جنوبى و غربى حكومت كردند و فلسطينى هاى دريانورد، موجب گسترش فرهنگ  سورى به ديگر مناطق مديترانه شدند. ارمنى ها حدود ۱۵۰۰ ق. م به سوريه رسيدند و فرهنگ خود را در سوريه اشاعه دادند، آنان قومى مرفه و آسوده در شهرهايى همچون دمشق بودند. “عبرانى”ها در بخش جنوبى سوريه اواخر ۱۲۰۰ ق. م رسيدند و آيين يكتاپرستى را جزو باور سوريان نمودند. در سال ۷۳۹ ق. م “آشوريان” بر سرزمين سوريه تسلط يافتند و از سال ۶۱۲ ق. م “بابليان” كنترل سوريه را بدست گرفتند.

Alepo

“پارس”ها، بابليان را از سوريه بيرون راندند و سوريه در سال ۵۳۹ ق. م جزوى از امپراطورى “پارس” شد. سال ۳۳۳ ق. م سپاهيان اسكندر بر پارسيان غلبه يافتند و بعد از وى “سلوكيان” بر متصرفات اسكندر فرهنگ يونانى را انتشار دادند. سوريه در سال ۶۴ ق. م به دامان روميان افتاد و ۷۰۰ سال را تحت فرماندهى و قوانين رومى گذراندند.

و در خلال ايجاد دوران مسيحيت بخش بزرگى از سوريه جزو بيزانس و روم مذهبى درآمد.

اسلام امپراطورى بيزانس را شكست داد و جاى مسيحيت را گرفت و از آغاز ۶۶۱ برابر با ۴۰ هجرى خلفاى بنى اميه امپراطورى وسيع اسلامى را از شهر دمشق اداره مى كردند تا در سال ۷۵۰ میلادى برابر با ۱۲۹ هجرى، خلفاى عباسى، بنى اميه را شكست دادند و مقر حكومتى به بغداد انتقال يافت. سوريه در جنگ هاى صليبى از سوى اروپاييان مورد تجاوز و يورشهاى نظامى قرار گرفت صليبيون فلسطين را از دست مسلمانان درآوردند. از ۱۲۶۰ تا ۱۵۱۶ زير نفوذ مملوكان مصرى و از ۱۵۱۶ جزو قلمرو و تركان عثمانى بود.

از حدود ۱۷۰۰ میلادى قدرت عثمانى رو به ضعف رفته بود و انديشه هاى عربى فكر استقلال طلبى را در اذهان سوريان پرورش مى داد. در خلال جنگ اول جهانى سوريه و ديگر سرزمين هاى عربى تحت سلطه ى عثمانى سر به شورش برداشتند. انگلستان به جنگ عليه عثمانى كمك كرد. وقتى جنگ اول جهانى به سر آمد، سوريه ى بزرگ به سوريه و فلسطين تجزيه و سرزمين فلسطين هم بعدها به فلسطين و اردن تقسيم گرديد. بعدتر هم لبنان از مانده ى سوريه به وجود آمد. سوريه و لبنان از سوى سازمان ملل تحت سرپرستى فرانسه قرار گرفتند.

سال ۱۹۴۹ با خروج نيروهاى فرانسوى، سوريه استقلال خود را اعلان كرد. سال ۱۹۴۷ UN. فلسطين را به دو بخش اسراييل و فلسطين تقسيم نمود. اسراييل سال ۱۹۴۸ مستقل شد. در نتيجه سوريه و ديگر اعراب به

Ebla

اسراييل حمله بردند و لى پيروز نشدند. UN آتش بس داد و سرانجام يك ميليون فلسطينى آواره ى ديگر كشورهاى عربى و بى وطن شدند. سال ۱۹۵۸ سوريه به اتحاديه ى عرب به رهبرى مصر عبدالناصر پيوست چون مصر در فكر كنترل همه اعراب بود سوريه سال ۱۹۶۱ از اتحاديه خارج شد. اوايل سال ۱۹۶۰ حزب بعث به قدرت رسيد.

ژنرال حافظ اﻻسد كه از علويان سوريه بود به رياست حزب بعث و در نتيجه رييس جمهور مادام العمر سوريه رسيد. سال ۱۹۶۷ پنجم جون جنگ بين اعراب مصر، سوريه، اردن با اسراييل درگرفت بعد از شش روز پيروزى با اسراييل بود و بسيارى از سرزمين هاى اعراب را به تصرف درآورد. – از جمله ارتفاعات گوﻻن در جنوب غربى سوريه.

سال ۱۹۶۷ نيروهاى نظامى سوريه براى حمايت از لبنان وارد آن سرزمين شدند و مراد جلوگيرى از جنگ داخلی لبنان بوده از آن زمان نيروهاى سورى در لبنان بودند تا ترور و مرگ سياسى رفيق  الحريرى نخست وزير لبنان. امروز سوريه كه با تمام سخت گيرى هايى كه بر مردم خود دارد، بين كشورهاى عربى فقير، از زندگى نسبتا مرفهى برخوردار است، از سوى آمريكا و متحدانش بخاطر

Hama

اسراييل زير فشار قرار دارد، بهانه ى تجهيز كردن نيروهاى حزب الله واقع در “دره ى بقاع” همچون شمشير دموكلس باﻻى سر آنهاست. تا بتوانند، هم بازارهاى فروش كاﻻهاى خود هم اسراييل آزاد و سر خود را به صورت پايگاه عمده اى در دست داشته باشند. در اين ميان مردم آزاديخواه سوريه هستند كه مانند ديگر كشورهاى ذيحق آزادى قربانى مطامع غرب مى شوند. غربى ها هيچ در انديشه ى رهانيدن ديگران نيستند. اين آزاديخواهانند كه بايد انديشه ى آزادمنشى و حقوق برابر با ديگر ملت ها را در جامعه ى عقب نگهداشته ى خود بپرورند و با شكيبايى و آگاهى در گسترش و بهره جويى از شيوه هاى دموكراتيك بكوشند، جنگ و خونريزى به ضرر نيروهاى رهايى خواه و حق طلب مى باشد.

***************

Houshang Saranj – Toronto