جشن سده, جشن آیینی

هوشنگ سارنج

دهم بهمن (30 ژانویه) جشن سده خجسته باد! … بى گمان، جشنهاى آیینى در میان ملت هاى مختلف جهان، به دوران ستایش از نمادهاى زندگى بخش طبعیت باز مى گردد. آن مراسم با سرودهاى ستاینده و رقصهاى نمادین ویژه همراهند و با گذشت دوران و باﻻ گرفتن آگاهى بشر و نوآیینى هاى دیگر، هنوز ردپایى از خردسالى و شیوه باورمندیهاى آغاز پاگیرى آدمى برزمین در آنها دیده مى شود.

جشن سده نیز یكى از آن بسیار مانده هاى دوره ى نمادستایى سرزمین نخستین اقوامى از نژاد آریاهاست. » سده « یكسره جشنى در بزرگذاشت و سپاسگزارى از خورشید و آتش و تابندگى و بازگشت » فصل « گرم و بارورى » زمین «، مادر راستین باشندگان در پاى پرستشگاه » میترا « یا » مهر « بوده است و آنچه به دوران ما رسیده، مى تواند یادواره اى كمرنگ و دگرگون شده اى از » مهرپرستى « یا میترایسیم سپرى یافته باشد و اتفاقى نیست در دوره باستان كه هر ماهه جشنى در ستایش یكى از پدیده هاى طبیعت در جامه ى رویدادى آیینى برگزار مى شد.

گاهنامه بعد چهارم یا زمان كه خود مفهومى زمینى در شكل روز و شب است و در فراسوى آن و در فضاى بى پایان و كرانه معنایى فنى دارد و در آغاز هم براى انسان بالنده  بر زمین وجودى مدون و در شكل گاهنامه (تقویم ) شناخته نبود، كم كم همراه باﻻ گرفتن پویایى و كنجكاوى وى با نگریستن به » تاریك « و » روشن « شدنهاى پى در پى و آمدن و رفتنهاى ماه و خورشید، شمار روزها را نگه مى داشتند و پى بردند كه ریخت ماه در آسمان دگرگون مى شود و در آغاز ماه تمام است (بدر) و رفته رفته كوچك و كوچكتر و ناپیدا و باز رو به تمامى مى گذارد.

این چرخه مى توانسته، راه خوبى براى نگهدارى و سنجه ى زمان باشد و جاى پاى آن، در واژه هاى » ماه تیر « یا » ماه روزه « هنوز هویدا است. مصریان دریافته بودند كه هنگام سیل نیل و فرونشستن آب، زمان كشت غله است. آنها با رصد كردن ستاره ى درخشان شعراى یمانى – thedogstar  – به اندازه ى سال رسیده بودند; سال مصریان هنگامى آغاز مى شد كه شعراى یمانى – ستاره ى بسیار درخشان صورت فلكى كلب اكبر (سگ بزرگ ) در گوشه ى راست آسمان – و خورشید با هم طلوع مى كردند و آن پس از سیصد و شصت و پنج بار باﻻ آمدن و فرو نشستن خورشید در افق بود. زمان بسیارى گذشت تا انسان دریافت، پیوندى میان روزها و ماه ها و سالها وجود دارد و این گذشتن روزها، با آمد و رفت » فصل « ها نیز در رابطه است و پس از فهم این همه، دریافتند كه شمار روزهاى بین دو » بدر «بیست و نه ونیم روز است و سال هم یك شماره تمام و كامل ندارد و از گردش وشصد و پنجروز و یک چهارم روز (شبانه روز) خورشید برگرد زمین، به ظاهر – چون تا دوران گالیله گردش زمین به گرد خورشید را نمى دانستند – سال پدید مى آید. همچنین ماه هاى قمرى هم در سال نمى گنجند. چه ماه در هر سال دوازده یا سیزده بار گرد زمین مى چرخد.

اسناد تاریخى و پژوهشهاى تاریخى، دانشمندان، چنان مى گویند، كه كاهنان بابلی توانسته اند، نخستین بار گاهنامه اى با سال دوازده ماهه، درست كنند كه پاره اى از ماه هاى بیست و نه روزه و پاره اى سى روزه داشته است كه آن خود مشكل بیرون افتادن ماه از سال را پیش آورد و براى رفع آن كاهنان بابلی هر دو یا سه سال یك ماه بر سال افزایش مى دادند.

جشن سده_» سده « در بین ایرانیانى كه گاهشمارى آنان ریشه در » سال فصلی « و بر پایه ى گردش ماه گرد زمین داشته، یكبار یكصد (سد= ۱۰۰) روز مانده به » نوروز « – روز اشتاد از آذرماه برابر با دوازدهم دسامبر – در آغاز فروردین و باره دیگر، صد (سد) روز بعداز گهنبار (گاهنیار) آیاتریما ayathrima در آغاز پاییز – برابر با سى ام ژانویه در سال دو فصلی – برگزار مى شده است و این در گاهشمارى نوین با دهم بهمن برابر است. در گذشته سال به شش گاهنبار (سال – فصلی ) میانه ى بهار، میانه ى تابستان، خرمنگاه، آغاز سرما میانه ى آرامش، پایان اندرگاه و آغاز بهار، نامگذارى شده بود، كه هریك نماد، آسمان، آب، زمین، گیاه، جانور و انسان در آفرینش یزدان جهان آفرین هستند.و سپس كه روز شمار سال بر بنیاد گاهنامه ى خورشیدى یا گردش زمین برگرد خورشید قرار یافت – سیصد و شصت و پنجروز و یک چهارم شبانه روز خورشیدى – جشن هاى دوبارى در سال به یكبار و در جاى ثابت سال تقلیل یافت.

-اندرگاه- آن پنج روزیست كه در آخر سال از دوران پادشاهى اردشیر ساسانى به آخر سال افزوده گشت چه دوازده ماه سى روزه، سیصد و شصت روز مى شد و سال پنج روز كم مى آورد. آنها سال را به دوازده ماه سى روزه و با سى نام بخشبندى كرده بودند و این پنج روز كم آمده با افزودن » اندرگاه « یا » پنجه دزدیده « یا » ایام مسترفه « جبران شد و سپس تر یک چهارمروز در چهار سال به شكل یك روز در سال كبیسه، كار را تكمیل تر نمود.

در گذشته ى تاریخى، زرتشتیان، بیشتر روز دهم بهمن را بس پر اهمیت و باورمندانه جشن مى گرفتند، چه در روایتى نه چندان دقیق آمده است كه این روز را سده نامیده اند چون تا » نوروز « پنجاه شب و پنجاه روز مانده است. در آن روز پیش از فرونشستن آفتاب و پایان یافتن روز، آتشى بزرگ مى افروختند و به برگزارى آیین » آتش نیایش « كه بزرگداشتى از روشنایى و نور، نماد پاكى و فروغ ایزدى باشد، مى پرداختند. آن مراسم، با پیشوایى » آذربدان « و همراهى پیروان، گرد آتش با سرود و پایكوبى، سرور و نوشیدن انجام مى گرفت.

در نوشته هاى دانشمندان اسلامى ایرانى همچون كتاب بسیار ارزنده ى » آثار الباقیه، عن القرون الخالیه « اخترشناس نامى، ابوریحان بیرونى و نیز كتاب » نوروزنامه « منسوب به دانشمند بزرگ، اخترشناس و ریاضیدان نامدار » عمرخیام « اشاره هایى به پاره اى شیوه هاى برگزارى » جشن سده « رفته است. امروزه هم، بین زرتشتیان ساكن ایران و شاید دیگر سرزمینها، از جمله شهرهاى یزد و كرمان جشن سده دگرگون شده، كوتاهتر و همرنگ باروند زندگانى جارى، برگزار مى شود. جوانان زرتشتى چند روز پیش تر به گرد آورى هیزم و هیمه و بوته مى پردازند چه در گذشته آنان، همراه و به راهنمایى بزرگترها، به تهیه ى سوخت مراسم جشن كمر مى بستند و این به كوهسار رفتن و جستار هیزم و بوته، خود بخشى از آزمون آیین گذار از كودكى به بزرگسالى و پذیرش مسوولیتهاى بزرگتر زندگانى بوده است. اكنون كه هیزم و سوخت جشن از دل طبیعت گردآورى نمى شود. جوانان به هر در خانه اى كه مى كوبند با خواندن سرودهایى، اینگونه، از خانه خدایان، هیمه و هیزم طلب مى كنند.

هركس شاخه بدهد، خدا مرادش بدهد هركس شاخه ندهد، خدا مرادش ندهد و درین خواهش لطیف، حواله ى نیكوكاران به اجر معنوى آشكار است. پس از گردآورى سوخت، آنها را در برابر ستایشگاه ایزد، برهم انباشته مى كنند، پیش از غروب آفتاب همراه با نیایش یزدان پاك، آتش، دور از سبزه و گیاه و نزدیك آب افروخته مى شود. آن آتش نماد دوباره زاد خورشید و بازگشت گرما و روشنایى و فصل گرم و نزدیكى كشت زمین، مادر مردمان است.

كوشش برآنست كه آتش تا سه روز افروخته بماند. فردا روز جشن زنان به پاى آتش مى روند و پاره اى از آن را به شگون به كانون خانواده مى برند. پس از سه روز دادن آش نذر و گوشت گوسپندان قربانى به نیازمندان جشن به پایان مى آید.

**********

Houshang Saranj – Toronto