ایران,ما

هوشنگ, سارنج

سیزدهم مهر برابر با پنجم, نوامبر ۲۰۱۸ ؛ شب. گروه, ” نوای دل ” همراه, گروه, همسرایان, ” نورت یورک ” به سر گروهی ” جواد, بطحایی “نوازنده ی سنتور ؛ کنسرتی در دو بخش در تالار, “مرکز, هنرهای ریچموند هیل “با نام , ” ایران, ما ” د ر شهر, تورنتوی کانادا؛ برگزار کرد.
نوزده هنر مند, همسرا؛ در پیش, تندیسه ای از ایران بر زمینه ی یکپارچه ی گلهای چاپ, باتیک؛ با گردن آویز های سبز و سپیدو سرخ ایستاده پشت, سر, دوازده نوازنده و خواننده ؛ نشسته زیر, باران, نور ؛ یادآور, روزان و شبان,روشن, سرزمین, ” مهر ” چیدمان, نمایشگه (سن ) بود.
چلتکه ی بهم پیوسته ی نماد, یکپارچگی ایران ؛ در تمام , درازنای شب, هنر موسیقایی ؛ فریادهای سبک, اسطوره ای ملتی بر سر, هر تازنده بود. سرودها همه ؛ در زمانه ی تنگنایی؛ نیکو و بس بجا گزینش شده بود. کاربری بیشترین واژه از گلوگاه, فرزندان,سر زمینی مقدس؛ ” ایران, ما ” بود. آنان با تمام, توان به باز سازی پایداری و جانمندی سرزمین, مادری کوشیدند.
سازهای نرم نواز ایرانی بخوبی سازهای “کوبشی ” و ” نفیری ” توان, آفریدن و گمان افکنی ی خشم و توفندگی و جنگندگی را ندارند ؛ با اینهمه ” ایران, من” و نعره ی ساز های ایرانی و حلقومها ؛ لرزه بر پیکر آدمیان و تالار, سترگ انداخت.
” سحر مروستی ” خواننده ی زن ؛ در لباسی بشکوه و نرمش, رفتاری سنگین؛ سنگ و هنگ, زن, ایرانی را نمود. وی آوازها و ترانه هایی را با نوایی پر و نیرو ور ؛ بی کاستی یا لغزش یا ” کم آوردن “بسیار دلنشین خواند. گفتنیست که استفاده کردن از چنین آوایی رسا و پرداخته و آموخته ؛ در اجراهای همسرایی و بلند نوای سرودواره ؛ بی بهره ماندن, شنوندگان و دوستداران,چنین آوای آسمانی توانمند ؛ خوا هد شد.

چیر گی نوازندگان بر ساز ؛ در نواخت, سنتور و کمانچه و ضرب و دف دیده می شد که نشانگر, رد, پای استادیهای پیشینیان است و همینکه نسل, نو پای پیشتاز, سبک ساز در راهست. نواخت های چکشی و ریز و تند سنتور نواز ؛ تحریرهای آواز خوانان مرد ؛ ضربه های دلنشین ضرب نواز ؛ یاد, استادان ؛ پایور ؛ شجریان . حسین, تهرانی را در یادها زنده می ساخت. کمانکشی نوازنده ی کمانچه هم آرشه کشی کردی را می نمود. چه در چرخش های نمایشی چه درایستهای ناگهانی کمان بالای کاسه.
سربر هم؛ از سر زمینی که پایکوبی و چغانه پردازی و آوا بر انگیزی از چوب, خشک و بر پوست کوفتن دهل در جشن و سوک در جانشان ریشه دارد؛ کاری یادماندنی و زیبا بود.
هنر ؛ زبان, گیتایی آدمیان است. از هنر, هر دورانی می توان دوره ی بستوهی یا نستوهی هر مردمانی را شناخت. بذر هنر چون پری تاب, مستوری ندارد در هر جا که آدمی می زید؛ در هر سر زمینی با رنگ و بویی خوش و تازه می روید . روزگارانی ؛ در سر زمین ما؛ نیاکان, هنرمندان, امروزین دور از چشم , گزمگان؛ و دور از گوش, مفتیان؛ بایستی هنر را در خود می ریختند یا خفه می کردند ؛ و امروزه ؛ به فرخندگی بینش, والاتر, آدمیان؛ شمار, هنر مندان رو به فزونی دارد.

ششم نوامبر ۲۰۱۸ تورنتو.