کرم هفتواد چین در سیب اقتصاد ایران اژدها میشود

هوشنگ سارنج

پیش از تحولات اجتماعی و بخشبندی طبقاتی و درهم فروریختن نظام فیودالی و برده داری و تقسیم اراضی و ایجاد مالکیتهای خصوصی و حقوق شهروندی و بشر و آرزوی آزادی و اتحادیه‌های کارگری و آرمان حق اعتصاب و تعاون و بازنشستگی و درمان و حمایت زنان و کودکان و رفاه دوران از کار افتادگی یا بهره وری متساوی از ثروتهای ملی، ایرانیان در سرزمین زاییده و بالیده خود همچون دیگر آزادواره‌های کره ی خاکی به تولید و توزیع و بازار یابی‌ اقتصاد روستایی خود مشغول،بودند.

دگرگونیهای خواسته یا نخواسته اجتماعی گاه بر سر ملتی قرعه آسا،نازل می‌‌شود که بی‌ ارتباط با دیرینه تاریخی، مختصات جغرافیایی استراتژیکی، ذخایر کانی زیرزمینی و باورهای آنان، هم نیست.

پیدایش و گسترش صنعت نفت، مردم ایران را وارد عرصه اقتصاد جهانی و بدنبال،وارد پروسه داد و ستد‌های فرهنگی – سیاسی نمود.در آن راستا، همکاری دلالان داخلی با نیروهای بیگانه ،به تراشیدن و تغییرجهت دادن سمت و سوی رفاه نیمبند و اقتصاد ساده روستایی جامعه در خرافه بالانده، حرکت کرد. دانش از اروپا آمده هم تا اندازه‌ای به غارتگران کمک کرد. و سر انجام بهترین دستپرورده‌های دانشی جذب اجتماعات آماده خور شدند.

کسانی هم ،بی‌ در نظر گرفتن وظیفه بالا بری سطح دانش همگانی ،مبارز با واپسگرایی و عقب ماندگی جهانی ،به یاری جهانخواران رو آوردند. برای نمونه چه کسانی استادکاران قالیباف را به سرزمینهای هندو چین و پاکستان فرستاد؟ تا در نتیجه رمز و راز صنعت بومی -روستایی کشور نیازمند خودمان، به رقیبان سر سخت سپرده شد و بازار جهانی یک فراورده یکتا از دست بیرون رفت. غربیان و بیگانگان هم بر پایه برنامه ریزیهای آگاهانه در صدد سودجویی و غارت دیگران بوده ا‌ند و حتی از جنگ افروزی به خاطر جنگ ا فزار فروشی هم رویگردان نبوده و بالاترین بهره‌ها را برده ا‌ند.در حاشیه آن یغما، اختاپوس مکنده چین، آرام و بی‌ صدا با یاری بخش بی‌ درد ایرانیز در وازه‌های گشوده بازار مصرف وارد شده به نابود سازی و در هم ریزی اقتصادناتوان پرداخته است.

کفشگران، دوزندگان، بافندگان و …یکی پس از دیگری فرو می‌‌ریزند؛ اکنون نوبت به کشاورزان رسیده است و چشم رهگذران به میوه‌های چین روشن می‌‌شود. سیبروی چین در روبنده ی توری کنار سیب سمیرم نشسته است. اصفهان،با داشتن کارگاه‌های تولیدی و اتومبیل و بال و پرشهرهای صنعتی بسیار بعد از تهران الوده‌ترین هوای زیست محیطی ایران را دارد. باید گفت که بلائ روز افزون یورش کالاهای چینی به ایران موجب کم کاری و رکود فراورده‌های داخلی شده است.

کارگاه‌ها ی صنعتی در کنار هم لب بسته و خاموش آفتاب پاییزی بر دوش روز شمار آینده ا‌ند و صنعتگران نگران. بسیاری کارگاه‌ها ی تولیدی زبده و بیمانند کشورمان را دلسوزانه و بدقت و عبرت دیده ام. کارگاه ساز‌های فلزی سارنج سوله ایران با تولیدات حیرت انگیز یک مبتکر ایرانی در زمینه رفع نیاز‌های کشور همراه با طراحی‌های علمی، زیبا و مستحکم، در بیننده ایجاد غرور ملی می‌‌کند. فراورده‌های آن کارگاه با دلبستگی و پشتکار خستگی ناپذیر بنیانگذارش، همواره راه بالارفتن برتری کیفی را پیموده. و ظریفکاری ایرانی را در ساخت ساز‌های فلزی همگام با دانش روز این فن هماهنگ ساخته تا جاییکه همواره ضریب دوام و بی‌ خطری در آستانه ی صددرصد بوده است.

توان بالای تخصصی و امکانات اجرایی آن واحد را قادر ساخته تا پروژه‌های مورد در خواست صنایع نفت، گاز، پتروشیمی ،سیمان… و دانشگاه‌ها را انجام دهد و نیز سوله‌های با دهانه پنجاه متر و پر ارتفاع می‌‌سازد؛ چنانکه کارشناسان خارجی با ناباوری به دست آورد‌های آن واحد در شهرک صنعتی مبارکه اصفهان می‌‌نگرند.

در پنج کیلومتری اصفهان،کنارجاده به سوی تهران، شهرک صنعتی محموداباد، میزبان کارگاه‌های منحصر به فرد دیگری است. گروه صنعتی دنده تراش به سر پرستی ناصر وهابی، سازنده انواع گریبکس‌های صنعتی، چرخدنده‌های ساده، مارپیچی، حلزونی و جناقی است. چرخدنده‌ای با قطر نه متر را می‌‌تراشیدند. بسیاری از چرخدنده‌های مورد نیاز صنایع کشور در تحریم را این کارگاه ساخته و می‌‌تواند که بسازد. برای مس سرچشمه چرخدنده غول آسایی را تراشیده بودند.

کارخانه صنایع ریخته گری اصفهان “کارگاه بسیار پیشرفته و به روزیست که بکمک دیگر کار سازان صنعتگر اصفهانی سالانه هزاران قطعه مورد نیاز پیکر صنعت مملکت را می‌‌سازد.

کلاه خود‌های از کار افتاده جنگجویان افتخارافرین و شنی‌های از هم دریده تانکهای فرسوده، همچون شکر پنیر در کام بوته‌ها ی ذوب فلز- یک ونیم و سه و نیم تنی که یک و نیم مگا وات برق پیکرشان را آتشین ساخته بود – آب می‌‌شدند. این کارخانه که اکنون می‌‌تواندهر گونه فولاد آلیاژی را برای کارفرمایان بسازد؛ نمونه نخستین ریخته گری صنعتی است که با همت آقای رضا حاج رستم، بر بنیاد یک ریخته گری سنتی موروثی، فراهم آورده است؛ ایشان ،خود دکترای عملی متالورژی را، در آن دانشکده بدست آورده و همراه با تیمی نه نفره از مهندسان متالورژ و یکصد و چهل کارگر کاردان در دو شیفت کاری نیازهای صنایع فولاد ،نفت، گاز، پتروشیمی، راه آهن، معادن، سیمان، و ماشین سازی را بر آورده می‌‌سازد.

افسوس که سنگ اندازان نابخرد با آب به آسیای دشمن ریختن و تقویت بازار‌های بیگانه پسند ، موجب دلسردی روزافزون وطن خواهان می‌‌شوند.درد دل بیشتر صنعتگران،از کارشکنی‌های آزمندانه ،کارپردازان و ماموران خرید قطعات مورد نیاز بود.

**********
Houshang Saranj – Toronto