اردن

هوشنگ سارنج- تورنتو

اردن (Jordan)، سرزمينى كه سالها درگير جنگهاى اعراب و اسراييل بود.

در شناخت سرزمين هاى عربى خاور نزديك و گرفتار جنگ هاى خانمانسوز، اين هفته گذرى بر اردن داريم.

اردن كشور كوچك، پادشاهى و مسلمان مسلكى است واقع در ساحل شرقى رودخانه ى اردن و قلب خاورميانه ى عربى بين سوريه، عراق، عربستان و اسراييل كه در پايان جنگ جهانى اول و به دنبال خواست بريتانيا از تجزيه امپراطورى عثمانى از سرزمين فلسطين بزرگ جدا شده است.

تاريخ زندگانى مردمان ديرين آن نيز مانند همسايگان، سورى به دو هزار سال پيش از میلاد مسيح مى رسد. هنگامى كه اقوام سامى ى چادرنشين به منطقه آمدند. چهار گروه چادرنشين: آمونى تى، آموريتى، آدومى تى و موآبى تى كه به كار كشت و تجارت در شرق رود اردن پرداختند. در خلال سالهاى نهصد ق.م، اقوام اسراييلی زير فرمان، حضرات داوود و سليمان بر منطقه چيره شدند و ل “موآبى تى” ها زير نظر و فرماندهى شاه “مشا” Mesha تا سال ۲۵۰ ق.م اداره شدند. بعدها، مصريان، آشوريان، كلدانيان و پارسها منطقه را هرازگاهى و به نوبت تحت كنترل خود آوردند.

“نبتى”ها كه عربى سخن مى گفتند حدود سال ۴۰۰ ق.م به قدرت رسيدند و شهر پترا Petra مركز فرمانروايى آنان بود و به سبك يونانى با سنگ هاى سرخرنگ ساخته شده بود. همچنين ويرانه هاى به سبك رومى و يونانى در شهر Gerasa (امروزه چاراش) ونيز فیلادلفيا (امروزه امان) و تعدادى كليساهاى ساخت حدود ۵۰۰ میلادى در دوران حكومت بيزانس و همچنين ويرانه هاى دژى مربوط به عهد صليبيون با قدمت هشتصد و پنجاه سال در شهر Al-Karak همه نشانى از باستانى بودن سرزمين و غيرعرب بودن نژادشان دارد. بيشتر مردم در شمالغرب حاصلخيز و نسبتا بارانى زندگى مى كنند. اعرابى بومى حدود ۵۵% جمعيت را دارند. فلسطينيان بعد از جنگ هاى اعراب با اسراييل و تجاوز به زمين هاى اطراف به اردن آمدند. -زمانى كه ساحل غربى جزوى از اردن بود- گروهى مسيحى ارمنى و Circassion مسلمان نژاد اردنى را مى سازند. زبان رسمى عربى، زبان دوم انگليسى است كه دولت اسناد خود را به دو زبان عربى و انگليسى تهيه مى كند. بيشتر روستاييان در روستاها و در خانه هاى سنگ و گلی زندگى مى كنند و به پرورش بز مشغولند. پنج درصد اها ل هم بدو هستند كه چادر نشينند و در پى روزى پيوسته با گله ها و شترهايشان در پى يافتن آب و چراگاه در كوچند. نود و پنج درصد مسلمان سنى و بقيه مسيحى هستند. هنرهاى دستى جالب دارند از جمله جواهرسازى.

*****

حدود سال ۳۳۱ ق. م اسكندر بر منطقه ى فلسطين بزرگ چيره شد و بعد از مرگش، جانشينان او – سلوكيان- بر بخش شما ل مسلط گشتند و سرانجام در سال ۶۰ ق.م روميان كنترل جايى كه امروز اردن نام دارد را بدست گرفتند. آنان شهرهاى تجارى، فیلادلفيا (امان) و گراسا Gerasa – جاراش امروزى- را بازسازى كردند و رونق بازرگانى بخشيدند. بعد از سال ۳۰۰ میلادى كه روميان به دو بخش روم غربى و شرقى تقسيم شدند، سرزمين اردن جزوى از قلمرو دولت بيزانس – روم شرقى- شد.

سال ۶۳۶ میلادى برابر چهاردهم هجرى اعراب مسلمان از جزيره العرب – شبه جزيره ى عربستان- سپاهيان بيزانس را عقب راندند و در شمال اردن نظام مذهبى و ادارى خود را بين ساكنان منطقه رواج دادند. -مستعربى يعنى عرب شدن و فرهنگ عربى اتخاذ كردن از اينجاست- آنان از اردن براى زايران مكه، راهى به سوى عربستان گشودند كه همواره اهميت بسيار داشت. نزديك سالهاى ۱۰۰۰ صليبيون مسيحى به چشمداشت تسخير ارض مقدس از اروپا آمدند و بر شرق مديترانه چيره شدند و مدتى اورشليم و بخشى از اردن را نيز در اختيار داشتند تا اينكه سردار بزرگ مسلمان صلاح الدين ايوبى سال ۱۱۸۷ برابر با ۵۶۵ هجرى صليبيون را شكست داد و اردن از نيروهاى صليبى تخليه گرديد

سال ۱۵۱۷-۸۹۵ تركان عثمانى مملوكان مصرى را از اردن بيرون راندند و آنجا را جزو متصرفات خود آوردند. دولت عثمانى تا سال ۱۱۷۸ هجرى مستقيم بر اردن حكومت نكرد. در خلال جنگ جهانى اول “شريف حسين” از مكه حركتى شورشى بر ضد عثمانى انجام داد. بريتانيا كه همواره در پى فرصتى مناسب جهت تجزيه فلسطين بزرگ و ايجاد سرزمينى آزاد براى يهوديان بود – اعلاميه بالفور – شورش شريف حسين را به سوى عثمانى هدايت نمود و بعد از جنگ جهانى هر دو سوى رودخانه ى اردن زير نظر نيروهاى انگليسى درآمد و در سال ۱۹۲۱-۱۲۹۹ هجرى بريتانيا با ايجاد يك اميرنشين تحت سلطه ى خويش به بخش شرقى خودمختارى داد و رسما اميرنشين اردن به پيشوايى “اميرعبدالله” از فلسطين بزرگ جدا گرديد.

امير عبدالله شهر “امان” را به پايتختى برگزيد و لى امور ما لى و امنيت و امور خارجه با نظارت مستقيم افسران انگليسى انجام مى گرفت. در اعلاميه ى بالفور انگليس متعهد ايجاد كشورى مستقل يهودى در سرزمين فلسطين شده بود و به پاى آن ايستاد. پايان جنگ جهانى ده ها هزار يهودى از سرتاسر جهان و بيشتر از آلمان نازى و روسيه ى تزارى و ديگر كشورهاى اروپايى به فلسطين آمدند و اعراب فلسطينى و يهوديان بر سر كنترل منطقه به جنگ روى آوردند. در نتيجه اردن نيز درگير مساله فلسطين گرديد. سال ۱۹۴۸ كه انگليس قيموميت فلسطين را رها كرد و يهوديان دولت اسراييل را تشكيل داد، اردن همراه با ديگر كشورهاى عرب به جنگ اسراييل رفتند.

پايان جنگ سال ۱۹۴۹ اسراييل سرزمين هاى بيشترى از فلسطين را اشغال كرد. هنوز بخش غربى در اختيار اردن بود اما اورشليم بين اردن و اسراييل قسمت شد و در سال ۱۹۵۰ اردن رسما بخش غربى را از دست داد. سال ۱۹۵۱ عبدالله بوسيله ى پسرش “تلال” بركنار گرديد و خود به علت بيمارى سلطنت را به پسرش “حسين” واگذارد. از سال ۱۹۵۳ كه وى رسما و قانونا مسووليتهاى پادشاهى را به دست گرفت، لژيون افسران عرب -انگليس را به ارتش عربى اردن برگرداند روز به روز تنش ميان اعراب و اسراييل باﻻ مى گرفت و نهايتا با فشارهاى غربى ها اردن با اسراييل سال ۱۹۶۰ بر سر تقسيم آب رودخانه ى اردن به توافق رسيد.

اردن در جنگ شش روزه بخش شرقى اورشليم و تمام بخش غربى رود اردن را از دست داد و ۳۰۰ هزار فلسطينى ساكن حاشيه ى غربى و اردوگاه هاى پناهندگان به شرق اردن گريختند.

بعد از جنگ ۱۹۶۷ بسيارى ساكنان اردوگاه ها و كسانى كه منابع درآمد اقتصادى و مراكز توريستى خود را از دست داده بودند به گروه هاى چريكى ضد اسراييلی پيوستند. از سال ۱۹۷۰ اين گروه هاى شبه نظامى (چريك) قدرتى در حكومت اردن شدند. سرانجام، ارتش اردن به دستور شاه حسين به قرارگاه هاى چريك هاى فلسطينى حمله كرد. نيروهاى سورى نيز به حمايت از چريك هاى فلسطينى وارد اردن شدند. و لى بعد از عقب نشينى سوريان، اردن كار مبارزه با چريكها را دنبال كرد و در عرض يك ماه آنها را متلاشى نمود و جنگ بين نيروهاى اردنى و چريك هاى جدا مانده تا سال ۱۹۷۱ ادامه داشت.

در كنفرانسى كه سران عرب در سال ۱۹۷۴ داشتند، با توجه به كمرنگ شدن روز به روز نقش اردن در جنگ با اسراييل، تصميم گرفته شد بخش غربى يكسره استانى مستقل در دست فلسطينيان قرار بگيرد و در صورت عقب نشينى اشغالگران اسراييلی، P.L.O  (سازمان رهايى بخش فلسطين) آن استان نو بنياد فلسطينى را اداره كند. بهر روى اردن از آن زمان نقش مهمى در ساحل غربى بازى نكرد جز كمك هاى ما لى ماهانه كه به بخش خدمات- پزشكان، معلمان و كاركنان دولت- به صورت حقوق مى پرداخت. عدم توافق بين رهبرى فلسطينيان با شاه حسين به كوشش شاه حسين در تغيير رهبرى فلسطين انجاميد. اما سال بعد تظاهرات فلسطينايان در بخش غربى بر ضد اسراييليان بر پا شد. شاه حسين به فلسطينيان گوشزد كرد كه ديگر بر كمك هاى ما ل اردن حساب نكنند و ارتباط خود را با آنها بريد.

سال ۱۹۹۰ عراق به كويت حمله آورده همه ى جهان از جمله بسيارى اعراب با حكومت عراق مخالفت كردند. ۱۹۹۱ جنگ به پايان آمد، اردن بخاطر روابط تجارى خود با عراق زيان بسيار ديد. “شاه حسين” هم مرد. با مرگش نظام پادشاهى در اردن تغيير نيافت. عبدالله دوم پسر نيمه انگليسى نيمه مستعرب حسين به سلطنت رسيد. امروز او مسلط تر بر مردمانى نيازمند به آزادى و رفاه در سرزمينى گرم، كم باران و صحرايى و نيمه فقير پادشاهى مى كند.

***************

Houshang Saranj – Toronto