گمنامی هنرمندان

هوشنگ, سارنج

کسی نوشته بود ؛ آراپیک با غداساریان ۴۶ ساله مرد و در ۳۶سالگی مرگ, زودرسش , چندان شناخته نیست. طنز, سیاه کار میکرد و کاریکاتور هایش را با نام, وامگرفته ی پطروس کا رامیان در نگین چاپ می کرد…. مشکل, آراپیک ها مشکل, مردمان, زیستگاهشان است. او برای اثبات, خودش ؛ می بایستی به هزار در بزند؛ به هزار شاخه بپرد تا باورش کنند. در جایی می بالید که زمینه ی هنر خالی از خواهان بود . …آنها می بایست کارهایشان را در تاریکی شب, به نشریه ای می سپردند که خوانندگان انگشت شمار داشتند.

هنر آموختنیست و به بستر, آموزش, همگانی نیاز مند است و هنر مندان به چتر, پشتیبانی. رها سازی رشته های هنری که, ابزار, اندیشیدن جمعی و خرد گرایی است؛ ره به سوی والایی جامعه نمی برد. آسانگیری در کار, مدعیان هنر در گل ماندن است. هنر رازیست که بایستی در فهمش کوشید.

ارزش, کار های هنری ؛ در خیال آمیز بودن, آنها برای راهیابی به جهانی نو می باشد. هر هنر زبان خود را دارد. و آن زبان, مشترکیست در پیشبرد, جاودانگی مهربانی ی نهاد ,آفرینش و ریشه در زمینه های فلسفی روانی و آیینی دارد. باغداسا ریانها بد بیارییشان در شکل گرفتن لایه های اجتماعی است؛ که کار, زمین را رها کرده در چنبره ی ربا خواری اقتصادی می افتند. نه هنر می شناسند نه طنز سیاه و نه عکاسی را از نگارگری باز می دانند. و نه آفرینش, معماری را …

هنر مندان, راستین آفرینش های هنری را مقدس میدانند و در هر نگرش خود درعا لم, حس چشمانشان را در اقیانوس صد باره زیستن شستو شو می دهند. شما از مشتریان, سریالهای ترکی , توقع, هنر دوستی سر زمین, مادری , نداشته باشید . آن کسان که جیب, مد سازان, را پر می کنند و هنوز بند نافشان از قبیله نبریده اما, فک, پیوند می کنند.

هر جامعه بر بنیاد, مقدوراتش پیش می رود. درد, ما درد, زاویه ی کج بستن است. دلباختگان, هنر های بازاری باسمه ای پایینتر از ترنا بازان, قهوه خانه ای می پرند.

**********
۱۹ فوریه ۲۰۱۷
تورنتو