نوبت, کلانسالان

هوشنگ, سارنج

” ریچموند هیل ” تا چندی پیش ؛ دارای کشتزارهای گندم بود و جو و سویا و کلزارهای زردگل,دریایی که با آبی آسمان چشم و همچشمی داشت و خرمنجای جالیز هایش؛ هر پاییز انباشته می شد از بسا سبزیهای خوردنی . کدو و چغندر و هویج تا کوتوله های سپید گل, کلم رودر روی کرتهای توت فرنگی های گلسرخی. امروزه بیشتر, آن کشتمندیهای زرین را شهرک سازیها ؛ اوباریده اند. سیل, خانه سازان ؛ اژدها وش؛ پهنه های سبز کشتزاران و جنگلها را می روبد و رو سوی شمال می خزد. پرچینهای بتونی پشت و روی خانه های کلاهخودی را به بر می گیرند و راه, دیدن سبزه زاران, جانمند و چشم انداز های زیبا و تپه ما هور های پر گوزن بلند شاخ را می بندند. آدمیان تا کجا می خواهند بروند.
راه های بلند در راستای ” یانگ ” ساخته می شود و گذرگاه هایی هم کمرش را می برند. ” الگین میلز ” یکی از آنهاست کشیده از خاور تا باختر, کلانشهر “تورنتو ” .
تالار, ورزشی “گرین هوس ” بر کرانه ی الگین میلز و چسبیده به بوستانی بزرگ؛ چند, یک شهر؛ میزبان, مایه کوبی کوید,۱۹ شهر وندان, هشتاد تا نود ساله شده است.
ی فیلمی علمی -تخیلی در یاد زنده می شود .سرما سر, ستیز دارد.گرگ, باد, خواباننده زوزه می کشد؛ شال, برف بر زمین گاه لوله گاه گسترده می شود. آدمیانی چروکیده لرزان و تاسیده بر با هوهایی ؛ از هر دست. و کسانی هم بر صندلیها چرخدار به سوی اردوگاه, چاره سازی ؛ رج کند پیش می رود. آرامش, پادگانی ؛ در میان, چنبره ای از ابزارهای خبر رسانی سنگینی وهمناکی القا می کرد . زمین با جنگ افزاری راز آمیز ؛ بی شلیک, پاره سربی گدازان؛ برگریزان آدمی بپا کرده است. بچه که بودیم؛ ” اصل چهار ترومن ” در شهر و روستا ؛ در مدرسه یا میدانچه های سقاخانه دآر؛ با آپارات ۸ روی پرده های سیمآبی ؛ گرفتار در کادر و بلند گوی گردان وبرق, کشیده از “جیپ, ویلیز ” برای همگان فیلم, مالاریا و یورش, بر جان, آدمیان سر گردان را نشان می داد. عمو سام با خرس, بیدار شده از خواب, تزارها ؛ در جنگ بود.
از در, سه در بندان ؛با ماسک, نو و دستهای دو بار سترون شده آهسته پیش می رفتیم. تالار, ورزشی سخاوتمندانه بزرگ و آبرو مند بود . با آسمانه ای از آهن, بهم تنیده ؛ ۲۲ میز ؛ آماده ی مایه کوبی در آرایشی خوابگونه ؛ مردان و زنانی رباتیک ؛ بر برگهایی در دست جا بجا می شدند. بر نوشته ها پیماننامه هایی محکم شده با دستینه (امضا )به کاری پشت دآر . نزدیک به ساعت پنج ؛ مایه کوبی شدم و پس از پانزده دقیقه برای چگونگی حال ؛ از اردوی تندرستی بیرون آمدیم.
تازش به طبیعت بی پاسخ نیست. دوران, کرونا ؛از پس, نا باوریها , شکمبارگیها و خود خواهیهای پاره ای دولت سازان ساز شد. و زندگانی مردمان, ستمکش کار های کار گری و کشاورزی را بهم ریخت. چه کسانی جنگ آفرینند و دارایی های ملی را در راه, خواسته های خود هزینه می کنند ؟ و چرا نمی توانند سر, بزنگاهها؛ به یاری نیروهای کار بیایند ؟
۴ مارس ۲۰۲۱
تورنتو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *