زن

هوشنگ سارنج

به پیشگاه روانشاد دکتر مریم میرزاخانی ؛ اختر, تابناک/ بلند آسمان, دانش که با خردمداری و رفتار و کردار, پاکش ؛آیین,برابری انسانهای دانشی را نگاشت . هوشنگ , سارنج دوستی شعری از مارتا ریورا گراند؛ شاعر معاصر جمهوری دومنیکن را به خواندن گذاشته بود.  شعر می گوید؛ عاشق زنی که زیاد گوش می دهد و آواز می خواند ؛ می نویسد ؛ فرهیخته ؛ افسونگر و هم آگین(همسو)و هم دیوانه  ؛ می اندیشد ؛ می داند؛و توان, پرواز در اوج,جهان, بی پایان را دارد؛هنگام, عشق ورزی می خندد و یا می گرید؛ و می تواندروحش را به جسم بدل کند و شعر را دوست دارد و نیمساعت یک نقاشی را  می نگرد و زندگی را بدون, موسیقی بر نمی تابد؛ پر ؛ مفرح؛  هوشیار و جواب بده است؛  مشو.زیرا ؛ چنین زنان  خطرناکترینند.

این شعر نماینده ی تفکر, جامعه ای له شده است . مثلا آمریکای لاتین. غربیان در دوران, استعماری خود ؛ هر کجا پا نهادند ؛ رمق, آنجا را گرفتند. فرهنگ و تمدن, دیرینشان را پایمال کردند ؛ نسل و نژادشان را در هم مالیدند ؛ آیین, طبیعت پرستی آنانرا با فرمانبری کورکورانه از مقدس سازی؛ جابجا کردند. مگر چشمان, ما؛ بر آسیا و آفریقا هم بسته باشد و نخواهیم ببینیم که خآور میانه را چگونه غربیان به تا لا بی از لجن, خون بدل ساخته اند. آنان همه ی سر زمینهای غارتزده و پاکباخته را برده های فکری و رفتاری خود  می سازند. در جوامع , مرد سالار از زن ماری خطر خیز می سازند. دلسوزی و ترحم ؛ چاره ی کار نیست. مهربانی و عشق و حق ؛ هم صدقه دادنی نیست. همه ی آنها بیرون از چهار چوب, بردگیست. چون آزادی بهره وری از غرایز نمی باشد.

در همه ی جهان قانون را ریش سپیدان زر و زور مدار نوشته اند و برای زن کارهای دست, چندم ؛ چون زایش و علف چینی و نخ ریسی و گلیم بافی و چرم پروری سهم کرده اند. هنگامیکه زنی گوش می دهد؛ یعنی ژرفنگر است.گوش دادن ؛ زیروروکردن منطق گفتاریست ؛ خوب گوش دهنده در پی گزینش, بهترینست و سخن, درست در پی درک, جا افتاده ی هر مهره ی گفتار در جایگاه, موثر بودنست.  نوشتن از دانستن و آگاهی و حق جویی بر می خیزد ؛ زنی که می نویسد هزاران گام ؛ پیشتر از مردان, لذت طلب, تاریخ, ستم است. از آغاز, خلقت, آدم؛ افسونگری ؛خانواده گردانی ؛ تخیل و شعر و جادو ؛ درمان و آیین و هنر سفالگری و نگار گری و بافندگی کار ویژه ی زنان بوده است. زنی که دست در اعجاز و آفرینشی خداگونه دارد جایی در شعور و قلب, مردان, کامجو نخواهد یافت.

آنکس که می اندیشد و درک درست, شناخت, جهان, پیچیده را دارد و در پی دانستن, روزمره است هم می آفریند و هم ویران می سازد. مسلم است که اینگونه زن در کنار خفته بر گلیم, قدرت و بهره وری سخت می آید. آن زن که بر بال خیال, ناب ؛ تا پایان, هستی پر می گشاید و از گندابهای پرواربندی رکود لجنزارهای عفونت,  بی خبری جدا می شود ؛  خود  را باور دارد . ترس از افتادن او را باز نمی دارد. زیرا شوق, کشش به سوی بلندیهای دانستن ؛ دگرگونیها؛ نو آوریها؛ و نو ساختیها با خود به ارمغان می آورد. آن زن که می تواند روحش را به جسم بدل کند ؛ همان  کیمیا گریست که حس را به بود می کشاند؛ توان آن دارد که حسی جنگی را شکلی راستین از پرخاشگری ؛ سامان بدهد. خیال را به خشمی و یا خشمی را به حسی پایدار و تنفر آمیز در حلول, به ریاضت های روزآن و شبانیکه  به پسودن و رسیدن می انجامد برساند.

شعر هم که مقوله ای از تخیلی حسی و سخنوری افسونگرانه است ؛ در زن ؛ که کا نون, تاریخ, حس, بشر و باز تابنده ی محرومیت, تاریخی در  نسلهاست ؛ بهتر می تواند راز های در سینه را آشکار کند؛ پس چنین آدمی به ماری کشنده در کنار, آسایش , خفته ؛  مانند می شود. آن زن که نیمساعت ؛ به یک نقاشی می نگرد ؛ در پی استخراج, رگه های نهفته در گنجینه ی واژگان,رنگیست. او از جهانی دیگر و با خمیره ی سختی ها و محرومیت های بسیار؛ ورزیده بر آمده است. امواجی که از رنگها و نقشها بر می خزند را می شنود و آوازهای پنهان در اقیانوس, بافته در رنگها را حتی در تاریکی مطلق می بوید و حس می کند. موسیقی را چونان قانون, تعادل در تمامی حواس به کار می گیرد. موسیقی برایش ؛ آیین, حرکت در هستی می باشد و شتابندگی گریز نور را دارد. و شنیدنهای او گونه ای ژیروسکوپ, تصحیح مسیر است. او در کنار, قدیسهای سکوت, وهمناک, خود بینی ؛ فقط نیروی ایستایی است. پاسخگوییهایش ؛ هشدارباش هایی از پایمال شدگی مرز,حقانیت,حقوقی ویست. هوشیاری او زنگ, کاروان, رفتن در مدار,بی خطی و وادادگی در برابر, بیمهریهای ظالمانه است. انتقامجویی او در نیش, خلنده و سهمناک, شعر, اوست.

همگرایی با چنین گوهری  شکننده بایستی با  تفاهم؛ دوستی و راستی باشد. با چنین فرد, اینهمه آگاهی یافته ؛ نمی توان به قرار گاه, پیشین باز گشت. او همه ی خاکریز ها و جانپناه ها ی سرزنش پذیری و خوا ر شماری را در نوردیده است. او در سر زمینهای ستم درفش آز ادیخواهیست.

**********
۱۶ جولای ۲۰۱۷
تورنتو