جوﻻى؛ ماه جشن استقلال چندین كشور است

هوشنگ سارنج – تورنتو

(كانادا، آمریكا، فرانسه، ونزوئلا، بلژیك، پرو، آرژانتین…..)

“برگزارى هر چه بهتر جشن هاى میهنى موجد همبستگى و روح اتحاد ملی مى شود”

جولیوس سزار، قیصر روم در سال BC.۱۰۰ در ماه Quintilis یا پنجمین ماه سال زاده شد. بعدها زمانى كه او به فرمانروایى دوم رسید، سناى روم به منظور  بزرگداشت وى این ماه را به نام وى نامید و در گاهنامه ى گریگورى كه امروزه در بیشتر كشورهاى مسیحى و هم  پیوندان اقتصادى جهان غرب هفتمین ماه از سال مسیحى شده، همان Quintilis روم باستان است. دركانادا، یكم جوﻻى یكى از تعطیلی هاى بزرگ ملی است كه همراه با جشن به احترام یادآورى اتحاد كلنى هاى انگلیسى ى نیوبرونزویك، نواسكوشیا و مناطق آزاده شده ى جنوبى كانادا برگزار مى شود. در یكم ماه جوﻻى سال ۱۹۶۸ اتحادیه اى به نام Dominion Canada با امضاى نمایندگان مبارزان و آزادیخواهان با نیروهاى انگلیسى به وجود آمد. این روز تا سال ۱۹۸۲ با همان نام بود و از آن پس به Canada Day تغییر نام داد. طعم شیرین آزادى و استقلال و آثار آن در نمادهاى نمایش ها و اعمال ملی و چهره ى شهروندان كانادا، دیدنى است از جمله رواج اقتصاد گردشگرى در شهركهاى كرانه هاى هر كجا كه آبى هست و آبادانى.

مسلم است كه نسل امروزین بهره ى زحمت هاى بیدریغ و بسیار پیشگامان مهاجر را مى برند. آنان كه در پى كاشفان انگلیسى و ایتالیایى از غرب به شرق با تحمل سختى هاى فراوان، زمین هاى باتلاقى و پوشیده زیر جنگلهاى وحشى و بدون راه و دستیابى را به زمین هاى حاصلخیز و قابل كشت و نعمت  بخش بدل كردند و با شركت در جنگهاى استقلال خواهانه و آزادیبخش، كشته ى بسیار دادند; تا از بند نظام برده دارى حاكم بر اروپاى فیودالیزم رهایى یابند. اكنون فرزندان آن نسل هاى كوشا، بر سرزمینى پهناور و ثروتمند، زیر چتر حمایتى قوانین فراگیر و بى دخالت مدعیان نمایندگى از سوى قدرتهاى ازل – ابدى، میوه هاى آن باغ بر  خارستان رویانده را مى چینند.

آرى تاریخ ملتهاى آزاد و مرفه را مبارزات حق طلبانه، هوشمندانه، منطقى رقم مى زند. بر گوشه امن نشستن و چشم به راه معجزه ماندن و دخالت و ویرانگرى و عقب نگه داشتن، بیگانگان را نادیده گرفتن، دست  آوردى جز همواره عقب ماندگى تاریخى نخواهد داشت. خاورمیانه كه سرزمین جنگ و نزاعهاى هابیلی  –  قابیلی بوده است با دخالتهاى هوشمندانه و برنامه دار خارجى، ملتهایش همواره كودك نگه داشته و فرصت هرگونه تعمق و تامل منطقى و حل معضلات اجتماعى را از آنها گرفته اند; از مقوله آن گروه مردمان همیشه گرفتار ضجه و مویه اند، گویا آب خوش از گلویشان نباید فرو رود. به همت عزیزانى دیگر، جشن یكم جوﻻى را در منطقه ی ساحلی Grand Bend گذراندم. شهرى بر كرانه بسیار آب شیرین پاك. مردم همه بر پهنه ى شنهاى خشك لمیده، تن به باد خنك شامگاهى سپرده، آشنا با زمین و زمان، رها، چشم به راه دیدن فوران رنگین  كمان آتش  پاره ها بودند.

آنسوتر، گستره ى آب سرمه اى بر دوش شنهاى سپیدش، زﻻل شیرین و گوارا ى فشرد و شهد گرماى چشیده از دهان داغ خورشید روز را به نمناكى ى باد شامگاهى مى سپرد. یاد آنهمه آبهاى نیلگون كرانه هاى شمال خلیج فارس به خیر كه در تنهایى غربت شبانه روز خمیازه مى كشد. بازى آتش از لوله ى آتشبارهاى تبار صلح و دوستى، رنگین  كمان جرقه هاى نعره  كش باغ آتشین را بر سر ساحلیان مست باده ى سرور و رهایى در دلبخواه رفتارى افشاند.

در اصفهان بودم و حمله هاى شبانه ى صدامیان با گلوله هایى كه انگ شرقى و غربى داشت. آتش توپخانه ى پدافند هوایى غمكده هاى به تاریكى نشسته ى عزاخانه ها را روشن مى كرد و انفجار تندر گلوله ها دریاى سرمه اى رنگ آسمان شب را درهم مى درید. در آن همه سالهاى شب، چه قلبها كه از دلهره ى باران مرگ از تپش افتاد. گویا كه اژدهاى اضطراب و تفرقه و برادركشى نباید در آن خطه بیارامد.

فرانسه ۱۴ جوﻻى را با نام “روز باستیل” جشن مى گیرد. روز ویرانى زندان باستیل نماد رهایى از اسارت و زندان اندیشمندان و مخالفان حكومت. تمام شب را تا صبح پاى مى كوبند و شادخوارى مى كنند و باده مى آشامند و به آزادمنشى تاریخى خود مى بالند و نوكیسه اى “پول خدا” بمب  افكن هاى “سوپر اتاندارد” و “میراژ” به ارتش صدام مى فروشند تا ویرانگر شهرهاى ایران و جوانان ایرانى شوند، بمب هاى شیمیایى در كشتار حلبچه را هم فراموش نكنید.

آمریكا ۴ جوﻻى را به نام “روز استقلال” جشن مى گیرد و در ۱۶ همین ماه نخستین بمب اتمى خود را با كاربرى ۱۳ كیلو  تن بر سر مردم هیروشیما مى اندازد و یكصد هزار نفر مى میرند. هنوز مزه ى شیرین جشن استقلال از دهان خلبانان B-۹۲  بیرون نرفته، بمب اتمى ۲۲ كیلو تنى دیگرى ۴۰ هزار نفر مردم بیگناه ناكازاكى را بیجان مى كند و در پى آن هزاران هزار نفر دیگر در اثر تشعشعات اتمى و جراحات آن هنوز مى میرند. حاكمیت میلیتاریست آمریكا در سایه ى نیروى نظامى فوق مدرن قدرتمندش پا بر گلوگاه دیگر كشورهاى ضعیف نهاده با ابزار فشارهاى جهانى و ایجاد تنگناهاى اقتصادى، در اندیشه ى یك كاسه  كردن تمام درآمد جهانى در كیسه ى گشاد و شكم سیرناشدنى سرمایه دارى خود مى باشد.

نه تنها تمام قاره ى آمریكاى شمال – مركزى – جنوبى را ملك خود كرده، به دنبال محكم كردن جاى پاهاى بیشترى در خاورمیانه است گویا عربستان و كویت و بسیارى كشورهاى نفتخیز دیگر بسنده نیست. از همه بدتر با چماق ترساندن و برچسب  زدن، در اندیشه ى سلطه جویى اقتصادى  – سیاسى بیشترى است و این روزها، بسیارى تجزیه طلبان بى وطن از آبشخور این جهانخوار سیراب مى شوند. در حاشیه، گروهى ندانسته زمزمه ى استقلال و جدایى و رفع ستم فرهنگى مى كنند. ایرانیان در هر كجاى جهان، هوشمندان مواظب باشید هیچ بیگانه اى دلسوزتر از خود شما نسبت به میهنتان نخواهد بود.

**********

Houshang Saranj – Toronto