عمر مختار

هوشنگ سارنج

عمر مختار قهرمان ملی سرزمین بلا زده ی – قذافی زده – ، در خاورسیرنا ییک ، روستای جنجور تبرق ، سال ۱۸۵۸ میلادی پا به پهنه ی هستی نهاد. زودا، از پدر و مادری نادار، واماند. شریف الگا رییایی، برادرزاده ی حسین ، یک رهبر سیاستمدار مذهبی ، او را به فرزندی پذیرفت.

آموزش های درست آن پدر خوانده بر شایستگیهای آن خرد سال ، نیکو نشست . وی نخستین آموزش های زیر بنایی را در مسجد روستای زادگاهش آموخت. پس از فراگیری قران و جان گرفتن ،در آموزه های ساختاری ، هشت سال نیز ، دوره ی دانشگاهی السنوسی را هم، سپری کرد.

عمر مختار ، در تمام سالهای دانشجویی، رهبری جنبش های آزادیخواهی دانشجویان را بدست داشت. سال ۱۸۹۹ . م  او ، همگام با گروهی دیگر از دشمنان استعمارو سلطه گران ، در چاد، به یاری  رابین الزبایر ، با فرانسویان اشغالگر جنگید. اکتبر ۱۹۱۱ ، نیروی دریایی ایتالیا زیر فرماندهی لوییجی فارا ولی ، به کناره های مدیترانه ای لیبی یورش برد.

آن زمان، خطه ی تریتوری زیر کنترل دولت عثمانی بود. ترکها با کمک نیروهای لیبیایی محاصره ی ایتالیاییها را در هم شکستند. این آغاز جنگهای صحرایی لیبی با ایتالیاییها می باشد و آن جنگهای پارتیزانی بر ضد اشغالگران ایتالیایی را عمرمختار که جغرافیای محل را می شناخت و در جنگ صحرایی و کوهستانی مهارت داشت رهبری کرد. آنان گروهی چریک با یک قبضه تفنگ و سوار بر اسبی بودند که با تاکتیکهای رزم صحرایی ، امان نیروهای ایتالیایی را بریدند و مدت بیست سال از ۱۹۱۲ تا ۱۹۳۱ یگانهای موتوریزه  و آکادمیک دشمن را زمینگیر کردند.

سر انجام ، نیروهای زرهی ایتالیا ، با پشتیبانی بمب افکنهای هوایی به فرماندهی ژنرال رودولفو گرازیانی ، بر چریکهای کم جنگ  افزار و کم آذوقه ، چیره شدند . عمر مختار چریک کهنسال و بزرگ جنگاور ۷۳ ساله دستگیر، زندانی و در بیدادگاه ژنرالیسم،  به مرگ با دار محکوم شد. در دادگاه هر چه، از او خواستند تا چیزی بگوید ؛ خاموش ماند و در پایان ، مهر سکوت را شکست و شکوهمندانه و با توانی دشمن شکن ، فقط ، گفت ” انا لله و انا الیه راجعون ” پس او را دست و پا بسته از زندان به پای چوبه ی در بردند. سپتامبر ۱۹۳۱ .م .  هنگامیکه بر اسب چوبین دار سوار شد، و پیکرش چون پرچم رهایی بخش مردم لیبی به اهتزاز در آمد فرمانده ی نظامی دشمن به احترام وی کلاه از سر بر گرفت.

سرهنگ معمر قذافی ، رهبر ضد مردمی کشور لیبی، همواره از آبروی بسیار گسترده و ژرف عمر مختار هزینه می کرده است . قذافی که از پشت روبند ریاکاری ، چهره ای انقلابی به خود گرفته بود ، برای تهیه ی زندگینامه ی آن میهن دوست راستین ساخت فیلم تاریخی – جنگی ، شیر صحرا ی هولیودی را با چند میلیون دلار ، سرمایه گذاری کرد.

در فیلم شیر صحرا ، آنتونی کواین نقش عمر مختار را بسیار زیبا بازی کرد. همچنین اولیور رید ، در نقش ژنرال گارزیانی وروداستیگر در نقش موسولینی، خوب درخشیدند. فیلمنامه را از کتاب ابراهیم بلوشی در شرح جنگهای عمرمختار بین دو جنگ اول و دوم جهانی برداشت کرده بودند. جا دارد یاد آوری شود ؛ صحنه ی به دار آویختن عمرمختار – که صحنه ای بسیار تراژیک و اندوهباراست – یاد آور صحنه ی بر دار کردن حسنک وزیر از کتاب تاریخ کبیر ابوالفضل بیهقی خواهد بود. ” …… آواز دادند که سنگ دهید، هیچکس دست به سنگ نمی کرد و همه زار زار می گریستند  … پس مشتی رند را ، سیم دادند که سنگ زنند و مرد خود مرده بود  که جلادش رسن به گلو افکنده بود و خبه کرده ….و نیز یکی از برجسته ترین سکانسهای فیلم، افتادن عینک ذره بینی عمر مختار از میان دو دست از پشت بسته ای اوست که به دستان کوچک فرزند زنی   شوی کشته  – چریکی  – می رسد. شیشه ها برای کودک مناسب نیست و آگیم ، هم ، بزرگست . باید شکیبایی کند تا زمان انتقال دانش و ادراک و روشن بینی به نسل آینده فرا برسد تا بوته ی اندیشیدن راستین و مبارزه با دیکتاتوری که در نسل پیشین و نسلهای پیشتر در شوره زار تاریک اندیشی و بازدارندگی کاشته شده است به بار بنشیند. فریاد های امروزین مردم لیبی بویژه در شرق آن سر زمین از گلوگاه و دهانهای بسته ی آن چریک هاییست که همراه با عمر مختار ، در شنهای صحرا خفته اند.

قذافی از باد کشته ی دیکتاتور موسو لینی ، اکنون باید توفان درو کند و خود نیز کیفر نفهمیدن مردم را ببیند. خون ریخته شده ی بیگناهان، جنگجویان و عمر مختارها ، چه در قصه ها ، چه در فیلمها ، شعر ها و یا داستانهای انقلابی ، از خشگسار سرزمینهای بیداد، در شکل خار های خلنده می رویند و سر انجام بر جگرگاه های دروغپردازان خودکامه و انقلابی نمایان چون قذافی، خواهند نشست.

**********
اصفهان
۲۹ /۲ / ۹۰