پرومته

————————————————————————————————————————-

پرومته ؛
روان, سرگردان .
با جگری هر روزه ریش
و چشمخانه های تهی.
تنها تو نیستی که دالدر شده ای .
کویر را هم بتاراج داده اند.
آبی نازک ؛
در تن, رودکهای خشک می دود
از خونی که تا ابد ؛
از برگهای سیاووشان ؛ می چکد.
آسمان خاکستریست
و علفها زرد.
ینجه زارها ماسیده.
کشتزازرها خشکیده .
خنده خاموش به زندان, دهن.
اینهمه سرخگل, نعمانی ؛
از کجا ؛از کی ؟
به کویر.

هوشنگ, سارنج
۷آگوست ۲۰۲۱
تورنتو