کانادا، كشورى كه براى زندگى انتخاب كرده ایم

هوشنگ سارنج – تورنتو

كانادا پهناورترین كشور روى زمین با وسعتى نزدیك به ۹۳۷۴۷۷۰  كیلومتر مربع در شمال قاره آمریكا با زمستانهاى بس طوﻻنى و سرد، پوشیده از جنگلهاى سوزنى برگ آرام و زیبا روییده بر سرپنجه هاى توانمند نخستین پویندگان و در آغوش آزادى مرام و بنیاد باورى قوانین آدمى خواسته در نظام پارلمانى سرمایه و كار، پیشرفته و متمدن، قرار گرفته است.

 سرزمینهاى همسایه قطب بسیار سرد و گاه مناسب زندگانى آسوده نیست. تنها نیروى خستگى ناپذیر و سازنده ی انسانى بوده كه حلقه فرمانبردارى را در گوش طبیعت ناسازوار كرده است. بخش جنوبى و كناره هاى باخترى چسبیده به اقیانوس آرام، اقلیم پذیرفته ترى دارد. سرتاسر این سرزمین در دوران یخبندان پوشیده از یخپهنه هاى یخچالهاى عظیم و دیرپا بوده است. زمانى كه اندك اندك یختوده هاى كوهین به سوى جنوب كه امروزه ایاﻻت متحده نام دارد – لغزیده و پیش راندند، خاك ﻻیه هاى ارزنده را در یخپهنه ها با خود به آن سو كشاندند و امروز كانادا، خاكى نازك و ناتوان دارد.

با گرمترشدن هواى زمین و ذوب گشتن یخچالها، كوه آبهاى پدید آمده، واپس آمدند و گودالهاى ژرف و پرپهناى پست خویش را پر كردند و پنج دریاچه بزرگ (میشیگان، سوپریور، هورن، اریه، انتاریو) را آفریدند. رشته كوههاى راكى (روشوز یا راكى یا سنگى) با سنى نزدیك به ۶۰ میلیون سال كه در كنار كوههاى سالمندتر بس جوانست، از زیر آﻻسكا تا ایالت نیومكزیكوهمچون ستون مهره ها كناره ی باخترى را مى پیماید.

با برهنگى از پوشش فراوان گیاهى زیباترین آبسارها و دره هاى دیدنى و پهندشتهاى گسترده ی بى مانند و مناظر دست نخورده ی روزهاى نخستین زمین را در حضور دارند. چه بخشهاى زیادى ازین ارتفاعات همیشه سال برفپوش و میعادگاه دوستداران ورزشهاى زمستانى و دیدنیهاى بى مانند است. چسبیده به مرز خاورى آﻻسكا، قلمرو یوكان، با داشتن معادت طلاى كلوندایك روزگارى تب زرد شكارچیان زر را از سر گذرانده است. و دستمایه بسى داستانهاى خواندنى ادبیات جهان گشته است.

نیاگارا سرخپوستان، نخستین زیستمندان این جوﻻنگاه آزاد و بهشت آفریدگان، آبشار فرابزرگ را “رعدانگیز آبها” نامیده اند زیرا فروریختن آب دریاچه اى به دریاچه اى دیگر با پهناى۱۰۹۰ متر از بلنداى ۵۰ مترى آواى رعد مى سازد. زلزله مى آفریند و خاك را مى جود. این سرریز اریه در پیكر رودخانه نیاگارا تا فراز انتاریو پیش مى آید و پرآب ترین آبشار زمین، نیاگارا بر انتاریو مى ریزد و این آب تا اقیانوس اطلس در تن رودخانه سنت ﻻرنس، بزرگترین آبراهه ۳۲۰۰ كیلومترى درون بومى كه در سال ۱۹۵۸ گشایش یافته – خاورى كانادا را مى سازد و پیش مى ود. بر كرانه هاى این همه آب شیرین دریابندرهاى تورنتو كبك و مونترال بنا شده اند كه از شمال كشتى هاى اقیانوس پیما براى تخلیه بارهاى گونه گون یا بارگیرى فرآورده هاى صنعتى، غذایى، كاغذ و الوار… و بردن به دیگر بندرهاى جهانى آمد و شد مى كنند.

تورنتو مركز استان بزرگ انتاریو، به داشتن دانشگاههاى پیشرفته و تولیدات صنعتى، كارخانه هاى ذوب آهن و نهادهاى مردمى سرفراز مى باشد. درین شهر بیش از دیگر شهرهاى كانادا، ایرانیان زندگى مى كنند، و در گسترش و حفظ فرهنگ ایران زمین و انتشار و پشتیبانى بیش از پنجاه نشریه فارسى زبان و چند كانون گردآمدن ایرانیان سختكوش و علاقه مندند.

كبك سموئل شامپلن یكى از نخستین پویندگان فرانسوى كه از آبراهه سنت ﻻرنس به جستجوى ناشناخته ها پیش مى رفت به سال ۱۶۷۰ در جایى كه پهنه رودخانه كم مى شود قرارگاهى بنیاد نهاد كه از زبان بومیان سرخپوست، كبك به معنى “محلی كه رودخانه باریك مى شود” نام گرفت. انگلیسى ها كه آن زمان بر بیشتر قلمرو كانادا فرمانروایى یافته بودند نیز در آن مكان استراتژیك یك یك دژ پدافندى قدرتمندى ساختند و به گرداگرد شهر بارویى كشیدند كه هنوز پابرجاست. كبك بر دو پاره ی زمینهاى هموار پست بوم كرانه اى و بلندبوم “دماغه الماس” گسترده و شهرسازى شد. كبك نو با خیابانهاى پهناور در كنار كبك كهنه و خیابانها باریك و پیچاپیچش رو به رشد دارد. شاتوفرونتناك و “ارك نظامى انگلیسى ها” دو ساختمان تاریخى یادآور روزگار نبردهاى سه سویه جنگجویان بومى، فرانسوى و انگلیسى مى باشد.

مونترال كه به زبان فرانسه “تپه شاهانه” معنى مى دهد. همچون نیویورك بر جزیره اى در فاصله ۱۶۰۰ كیلومترى اقیانوس و تا اندازه اى پایان بزرگراه آبى سنت ﻻرنس پا گرفته است. شناورهاى اقیانوس نورد به آسانى این شاه بندر را به بازارهاى اقتصادى جهان پیوند مى دهند. ماندگاران فرانسوى بیش از ۳۰۰ سال پیش تر پى ریز این بزرگ شهر كانادایى بوده اند; با اینهمه، معمارى دوگانه فرانسوى – انگلیسى چشمگیر است. از دیدنیها، ناقوس ۱۲ تنى كلیساى نتردامش باورنكردنى است.

روز كانادا (Canada Day) روز بیستم جون ۱۸۶۸ لرد منك فرماندار كل آن زمان كانادا، اعلامیه اى را امضا كرد مبنى بر دلبستگى علیاحضرت ملكه انگلیس كه مردم سرتاسر، ایالتهاى تابع بریتانیا، مى توانند در سالجشنهاى استانهاى انگلیسى شمال آمریكا، به نام فدراسیون كانادا شركت كنند و روز یكم جوﻻى بر پایه آن فرمان “Dominion Day” روز دومینیون نامیده شد. گزارشى رسمى نسبت به برگزارى جشنى جز در پنجاهمین سال پاگرفتن اتحادیه (در سال ۱۹۱۷) در دست نیست; البته در بخشى از ساختمان پارلمان در شهر اتاوا یادبودى از بنیانگذاران كنفدراسیون و دلیریهاى كشتگان جنگ جهانى نخست وجود دارد.

جشن بعدى در سال ۱۹۲۷ همزمان با شصتمین سال پادشاهى ملكه ویكتوریا برگزار شده است و از سال ۱۹۵۸ حاكمیت یك جشن روز ملی را رسمیت داده كه بر پیش پارلمان اتاوا بعدازظهر همراه كنسرت گروههاى هنرمندان نوازنده و پس از شامگاه، به آتش بازى مى انجامید.

سال ۱۹۶۷ جشن دیگرى با حضور ملكه الیزابت دوم در پارلمان اجرا گردید و سپس در ۲۷ اكتبر سال ۱۹۸۲ روز یكم ماه جوﻻى با نام Dominion Day به روز كانادا Canada Day   تغییر نام داده است و از سال ۱۹۸۵ روز كانادا در تمام استانهاى كشور رسمیت یافته و یك روز ملی همراه با تعطیل همگانى گشته است.

درین روز جشن همگان شادمانه شركت مى كنند و هنرنمایى و به دست آورد خود، پدران و نسلهایى كه مردانه با سختى ها جنگیدند و كشورى آباد، خوشنام، پیشرفته را به وجود آوردند، سرافرازى مى كنند.

**********

Houshang Saranj – Toronto