هو شنگ, سارنج
… زمین را کار پیشگان دست در دست, کشتورزان ؛ رمه داران و گاو یاران آباد ساختند ؛ بازرگانان در جامه ی پرهیز کاران, خدا باور ؛ راه گشودند ؛ سر بازان جان دادند ؛ سرداران نشانهای قهرمانی یافتند و شاهان زمینداران شدند. …
اوشاوا ؛ شهریست پیر و باستانی در شست کیلومتری جنوب, خا وری شهر, تورنتو بالیده بر کرانه های دریاچه ی انتاریو. سر سبز به یاری باران و برفهای فراوان و خاکی ؛ زاینده . یادنامه ی شهر می گوید بنیانگذاری از سال, ۱۷۹۴ ؛ هنگامی که بنجا مین ویلسون ؛ یک کشاورز, ورمونتی با خانواده اش به آن سرزمین ؛ کوچید ؛ می آغازد. سپستر ؛ زیستمندان, آمریکایی – ایندو ؛ آنجا را ” اوشاوا ” در چم, ” گذرگاه, بین, آبها ” نامیدند.
سال, ۱۹۰۷ .م دروازه های فن آوری ماشینی در زمینه های مونتاژ و قطعه سازی بر روی اوشاوا گشوده شد. s . r mc la ug hl in از گروه, جنرال موتور کارخانه ی بیوک را در اوشاوا به راه انداخت و پس از سه سال کارخانه ی شورولت افزوده گشت و سر انجام بسال ۱۹۱۵.م آ ن دو با هم بزرگترین خودرو سازی کانادا را در اوشاوا هست کردند.
در پی گسترش, روز افزون, شهر بر پایه های فرهنگ, فنی و نیازهای بهداشتی درمانی کارگران و دیگر لایه های زندگانی شهری – روستایی گسترده, یکی از بزرگترین بیمارستانهای کانادایی ؛ در اوشاوا پا گرفت. اکنون شهر خسته ی کارگری با یادمانهای مانده از دوران, کار و کارگران؛ دیدنیهای بسیار ؛ بجا مانده دارد. اوشاوا رگه های بسیار درخشان ؛ از معماری ویکتورین سترگ و زیبا و آمیخته با سبک آغازین؛ نو آوری را بخود دارد. همه در سایه سار,کاج دار های بلند و سرو های پاچین پوش ؛ بر شهری ریشه دآر و پر افسانه و تاریخ می زیند. زمینهای پهناور ؛ آبهای فراوان , شیرین؛ هوای پاک؛ و گستره ی خوان گلهای رنگ رنگ؛ جان, سبز , زندگیست و پارک,چوب ؛ زیستگاه, نخست؛ کارگزار راه انداز جنرال موتور اوشاوا؛ بوستانیست ؛ بزرگ ؛ دلاویز و از همگان.
میدانهای سبز, آنجا ؛ انباشته است از تمامی آرامش, دورانها. سترگی درختان همراه بافرتوتی وخستگی ماندن تا رسیدن نو نهالها ؛ سر بر شانه ی ابر ها؛ دارند. در دیداری کوتاه ؛به اندازه ی نگر شی بر تمامی بهاران ازدست داده ؛ می توان ؛ شادی را نو شید.
آبنمای دویست گامی ؛ با آبفشانها ی سنگ, , مرمریت و تندیسهای افسانه ای ؛ پراکنده در میانه ی باغچه ها ؛ مرا در یک بیزمانی کشدار برد تا بوستان, هشت بهشت, اصفهان در یک گامی بازار, هنر. پسینهای خنک و نسیم بر جسته از آب .
کرتهای گلهای کوکب گردشی کهکشانی دآشت. هر کوکب ؛ما نا که تارایی رنگین بود. ساختار و رنگهای پر چین و خوابنما ؛ می برد تا اوج. تا در نشست, نواخت, رنگها؛ تا شنیدن, آوای رنگها ؛ بر تارهای نوشیدن, زیبایی؛ و ربودگی (خلسه )و بی تاب شدن؛ در فراخوانی آسمانی.
ه.س
۱/سپتامبر ۲۰۲۵
تورنتو