موزه کا خدژ , کا زا لوما

هوشنگ, سارنج

کانادا ؛ آن اندازه پیر شده است که از موزه و تاریخ و افسانه ؛ لبریز باشد. خونهایی که در راه, پاکسازی بومیان و تراشیدن, جنگلها ؛ زمین را آبیاری کردند. سر زمینها ی یخینی را هم افسانه های آوارگان, از دامن, ما مهای میهن گریخته گرم ساختند. کازالوما ؛ کاخموزه ایست افسانه ای ؛ سنگ سنگ, چیدمانش ؛ داستانسرایان آنند. درین روزگار ؛ کازالوما (خانه ای بر روی تپه ای بلند )چون نگینی درخشنده فراز, برزنهای روییده بر تن, چمنزارهای آغازین ؛ و خیابانهای زیبایش؛ در راستای نیمروزی شهر, تورنتو ؛ دم می زند. کاخ ؛ بر بلندایی صد و چهل متری فراتر از دریا ؛در شکوه, شهر سازی نوین؛ میان, دشتهای شکا ر شده از درختستانها ؛بالیده است .زنده نگهداشتن, پورتره های زنان و مردان, زندگی ساز بر رج رج. دیوارهای بلند و پهنه های در خور؛ در قابهای چوبین , زر نگار؛ کاریست با یا. ۹۸ اتاق, سر پناهی شایان زیست ؛ با تمامی دستگاههای سرمایشی- گرمایشی و بهداشتی زیر آسمانه های گچ کاری کرانه ای ؛ کولبا ری از دانش فنی روز و یادمانهای غرور آفرین , در راه, زنده ماندن و زندگاننیست. این؛ کشاندن, فرهنگ؛ سر زمین, مادری به گوشه ای دیگر از جهانست. جایگزینی بر ستاره ای دیگرست. دژ موزه ؛نه چون سیمرغی بر آشیانه جای خویش بالهای را گسترده که به سوی سپهر؛ سر پرواز دارد .
درین سازه ی سنگ و الوار بهم پیچیده هنگام, بازسازی پانزده ساله اش؛ از بیمهای آهنین نیز بهره گرفته اند. دژ موزه هنری – سپاهی ؛ در سبک, گوتیک ؛ زیر, آسمان, آبیرنگ , تمامی سال؛ با هفت اشکوبش ؛ کلاه انداز و باشکوه می باشد. تیغه های سر دیواره های سنگ تراشی ؛ در درازنای هر روز آفتابی یا شبانه های ستاره شمار؛ همچون ” تایتانیک ” ابر شکاف است وهفت آسمان افسانه ای را گوشزد می کند.
که اشرافیت, اروپایی همراه و همسفر, سرداران, جغرافی دان و جنگ افزارهای به روز, کار آمد؛ دست در دست, با زر گا نان, چوب و پوست زیر, سایه سار, بلند, مسیونر های بازار یاب به سر تا سر, آمریکا از اپاختر تا نیمروزگان و هر آبخست بزرگ یا کوچک ؛ارمغان برده شد تا در اگیم , د ژ های استرادژیک و آبرومند ؛ نگهدار, جان و مال, کوچندگان باشند.
زیر, هر سر پناه ؛ نهاده هایی ؛ لبریز از زبان, و پیکر, هنر گرد آمده است. هر آویزه هر تندیس از دوران , ویکتوریایی ؛ جاننواز است ؛ با نگاری از آنکسان که راه گسترش و هنر دوران, خویش را کوبیده اند.
تالار, بزرگ چیدمانی بس زیبا دارد ؛ جهانی در اندام, مینیا تور ؛ می نماید. سرا؛ خیال انگیز ؛ در یاد, من ؛ گوشم ؛ نوای والتس , شماره ۲ شستا کویچ را می شنود . افسرانی زیبا اندام بر همسران, شیک پوش؛ چون تا وو سا ن, چتر زن ؛ بر بال هوای اثیری ؛ می لغز ند و می چر خند. از فراز تا فرود, پنجره های آفتابگیر را پرده های چیندار ؛ پوشانده اند.
کاخد ژ , موزه ای امروزین ؛ روزگاری سرای زندگانی هنری پلات ؛ بازرگانی پر آوازه بوده است؛ که بین, سالهای ۱۹۱۱- ۱۹۱۴ ؛ ساخت, آن بوده است . (معماری تگزاسی)
اکنون د ژ ؛ از همگابست . هر کس می تواند تمامی لایه های آنجا را ببیند؛ و مزه ی هر چیز را بچشد. و در سالهای پنهان از دید,بینشگران در تاریکخانه ها و راهروی سیمانی و بلندش ؛ بچرخند یا در روزهای روشن در بوستانهایش و هر خا نک و پستویی سرک بکشند ………

ه.س
۱۰ سپتامبر ۲۰۲۵
تورنتو