هوشنگ, سارنج
کوچکترین و مهمترین دریاچه از پنج دریاچه ی آب, شیرین, میان, کانادا و آمریکا ؛ << اونتاریو >> می باشد. ساختار, این سرود, بلند, زیبایی زندگانی بخش؛ راه, آبی – بامرودی ؛ میان, اقیانوس, اطلس و شمال, خا وری کانادا تا نیویورک را سامان داده است. ۳۱۱ کیلومیر درازا و ۸۵ کیلومتر پهنا دارد. نیمی از آن دنیای آب, شیرین از آن, کانادا و نیم ی دیگرش از آن , آمریکاست. و سرتا سر ۷۷۲ کیلومتر, کرانه هایش ؛ سامانهای زندگانیهای بهره ورنه ای در آغوش دارد.دریاچه ؛ ۷۴ متر بالا تر از آبهای آزاد جهانست دریاچه ی << اریه >> از زیباترین دهانه ی هزار متریش << آبشار, نیاگارا >> سر ریز, برفابهای زمستانی و بارانهای هفتگی را به اونتاریو فرو می ریزا ند. و آنهمه آب با تندی ۵ کیلومتر در سا عت ؛ باریک و باریکتر می شود تا از شهر, << لینک استون >>رودخانه ی <<سن لا رنس >>بشود و بروت تا در شما ل خاوری ؛ به ابزرگ دریای اطلس بپیوندد این آبراهه ی اقیانوس پیماهای بازرگانی و نفتکشهای غولپیکر و رزم ناوهای لشکری ؛ زمستانها یخ نمی بندد _ جز کرانه های کم ژرفا _رودخانه ی نیاگارا و کانال, << ول لند >>اونتاریو را به اریه پیوند می دهد. و رودخانه ی هودسون و کانال, اریه ؛ به نیویورک می رساند……دور تا دور, نه تنها این پنج دریاچه ؛ که تمامی دویست و پنجاه دریاچه ی استان, زرخیز اونتاریو در راستای بهره وری دلباختگان, کار و زندگانی سازیست. سخن بر سر, زیستگاه های آباد و آرامش و آسایش است. باغستانهای هلو و گیلاس و تاک و تاکستانهای چسبیده به خمخانه ها سالمند و سردابه های پرورنده؛ برای روزها و شبهای آیینی . کشتزار ؛ چسبیده به کشتزاری دیگر.علف چر های بسیار که تمامی روزهای آفتابی در بریدن و خشکاندن و آ ما ندن زمستان خوراکی چارپایان, پرواری ؛ وقت, کشتورزان, زمیندارارا می گیرد. باغهای بی دیوار تا آ سمانکرانه های دیداری ؛سازمانی بودن دانش کشاورزی به روز را نمایش می دهد. خانه های ویلایی و رج, ابزارهای مکانیکی ؛ کشتورزی ؛زیر, آفتاب, تابستانی خستگی از تن بدر می کنند. چنان آرام که می توان آوای تپش, دل را از رگهای گردن شنید….سه روز در ویلایی از شهر, لینک استون بر کرانه ی اونتاریو آرمیدیم . بامدادی خنک ؛پا در آبی پاک ؛ گوش به نغمه پردازی و دمزدن, آرام, دریا سپردم. و چشم بر الک کردن شنهای خیس داشتم. خواندستاری نرم از از لایه های زمین تا میانه ی آب خزیده بود. پایبندی به زندگانی با هوده ؛ آدمی را به نگهبانی آن چرخه ی قانونمند و میدارد. بایستی تمامی تفنگهای رو به جانداران و تمامی تبر های فرو نشسته بر تنه ی درختان را در قر پوس ها نشاند.
من و تو ؛ ما و شما ؛
با همگان
جانانه بکوشیم.
به اندام, تمامی همه مهر؛
با نمازی به بلندای سپهر؛
بر هستی؛
بخوانیم و به شادا نه بخندیم؛
بگردیم و بچرخیم و بدانیم ؛
که این عمر ؛
به کوتاهی پلکی زدنیست.
ه-س
۲۳ سپتامبر ۲۰۲۴
تورنتو