آبشار,تیفانی و…

هوشنگ, سارنج

روزهای پاییزی همدست با نسیمهای خنک , آتش به بال و پر, درختان سبز اندر زده است. همیلتون شهر, پولاد سازی , میانه ی راه, آبشار, نیا گا را به تورنتو بر کرانه ی در یاچه ای که فرو رفت, پی جنگلهای دورادور, آنست ؛ اندام بر افراخته . آرامش , زیبایی و پاکی هوا در میان, درختان, جنگلهایی که آب هم , به در یاچه می ریزند ؛ دیدنی است. جاده ی ویلسون, ای ؛ بخش, آنکاستر را به بلندیها و دره های ژرف با بدنه های تند شیب و درختان, تنآوری که آبشار, تیفانی را در آغوش دارد می رساند. آبشار پشت, پرده ی درختان و بر دوش, ۲۲ متر بلندا ؛ بر سنگهای رسوبی بر هم نشسته ی برگ برگ ؛ جا خوش کرده است. تا مرز, دیدن باریکه راهی خاک ماسه ای لای درختان, بلند پیش می رود و ریشه هایی چونان پنجه ی جادوگران, افسانه ها؛ از خاک بیرون جسته و شیبهای لغزنده را پلکانی ساخته. آبگذر, بیخ ,دره؛ با خرسنگهای آبکند و تنه های سنگواره ای درختان ؛ فرش شده است و اکنون آبی نازک و پاک؛ از لابلای ریگها و شاخه پاره های باد شکست ؛ می گذرد. در همان نزدیکی آبشار, ribbon همسان, روبانی سخنگو یا تسمه ای جانمند یا تراشه ای از سنگ شسته ی آ براهی ؛ را هم می توان دید. دو هفته پس از شناوری در آن دریای زیبایی؛ باز به همان کرانه ها به “شکر گزاری ” رفتیم. پاییز ؛ دست رنگین بر کاکل و بال, هر درخت کشیده؛ راهی خآوری _باختری از پیش, پای دریاچه ی “کریستی ” بیننده را به ” هاروست رد “وی برد و بایستی تا آبشار, tew را میان, سنگهای رسوبی لایه لایه ؛ همراه با گیجی در اوج, زیبایی پیمود. و ار روی کف, دستان, پیش آ خته ی دیدگاه های جانپناهور نگریست . آبی که چون چله ی فرشبافان از آبگذری پهن افتاده ؛ بر دل, گودالی به بزرگی همه ی میدانهای شهر , ما از فراز به فرود می ریزد. دیواره ی این آبکند, کلان دهانه که با دست, سنگتراش, آب و زمان آفریده شده است. سر شآر از در هم تنیدگی رنگهای سیاه و خاکستری در طیف, رنگهای تراویده از خور شید در سنگ و گیاه است. سیرایی از دیدن نمی باشد. بایستی راه مانده بر زمین را پیمود. راهی به پهنای دو متر از دالان, خلسه ی نور, ریزنده از پنجه های هر برگ و علف و پاسخ به درود هر برگ, سر بر زمین نهاده ی زرد یا قهوه ای یا برگچه های سرخآبی افرا یا ماز (بلوط ) و گاه جاهایی پا بلندی کرد تا خوشه های سیاهرنگ, انگور های جنگلی را دست مالید و چشید. آن تاک هایی که خود را بالا کشیده اند تا مزه ی نور, داغ, خورشید را بمزند.
پس از پیمایش, راهی دیدنی بر کمر گاه, دیواره ای سبز و سیطره ی شا خه های رنگین؛ به کوهپاره ای بلند تر از قد, درختان, کهکشانسای می رسیم که بخشی از همیلتون دیده می شود. در همان چرخه ی زیباییها ؛ آبشار, وبستر هم دیدنی و گفتنیست.

هجدهم اکتبر ۲۰۱۸
تورنتو