هوشنگ سارنج
جامع دهلی بزرگترین نمازگاه در دهلی کهنه است؛روی زمینی بلند ساخته اند که از پیشخان پله دارش، به فراز باید رفت. برهنه پا ، بر صحنی بزرگ به پهنای آسمانی پر ستاره ، پای خواهی نهاد. سنگفرش ، از همان ماسه سنگ سرخی است که در ساخت کاخها ، دژ سرخ و منار قطب هم، کاربری داشته. لایه های از هم گسسته ی سنگ و ساییدگی، سالمندی آن سازه ی آیینی را ، گواه است.
مهراب (محراب ) با آسمانه ی بلند و معرق کاریش اشاره ایست به فراخنای ملکوت و در پیشایوان اصلی نمازگزاری هم ، گرته ی سجاده های معرق مرمرین با نقش گل. که ویژه ی هر نمازگزار است نشانگر نمادی از بهشت منظور .و بیرون از ایوان بزرگ ، در پیرامون صحن ، مصطبه های تاقدار با جانپناه های چوبین تراشدار ، مجموعه را کامل می کند.
بانگ فراخوانی بود وهنگام نیایش. راه رسیدن به جامع ، گذر گاهیست،نزار و باریک که بر دو کرانه اش، دکه های خرده فروشی، کهنه و چرک مرده و بیقواره ، زیر سایه ی سیمهای آویخته و درهم گوریده ی تلفن و برق ، رج بسته اند.پاتیلهای آش داغ و خوراکیهای بومی سر بار ، از قآبلمه ها ، بخار بر می خیزد.
فروشندگان ، با چشمان سیاه و درخشنده ، ملتمسانه، در قلب نداریهای عریان ، بی اندیشه ی ریشخند، به گردشگران هزار چهره ی ملل می نگرند. و دست بر موهای شبق روغن مالیده ی برآق خود می کشند.
اگر در خیل روندگان باشی، در چنبره ی دستفروشان النگو و گردنبندهای شیشه ای و دیگر دست ساختهای ره آوردی ، مدتی ، گرفتار می شوی. یادواره ی مهاتماگاندی ، در پارکی بزرگ ، سر سبزو پر گل است و برای رسیدن بدان جایگاه خاطره انگیز و زیارتگاه آزادی دوستان از میان دیواره ی درختان گرمسیری و همهمه ی اتومبیل و ریکشا و تاکسی موتورهای سه چرخه ای، باید راه رسیدن را عاشقانه، برید و از پشت دیوارهای قلعه ی سرخ، یادگار دوران خدمتگزاری سر بازان هندی به امپرایوری انگلستان گذشت و اندرز ژرف روزگار را دید که چگونه آن دژ استعماری اکنون مرده ریگیست در دستان سربازان هند نوین.
از معماریهای سبک این روزگار ، که دیدنیست؛ معبد ” لتوس ” ساخته شده به شکل نیلوفر آبی است. در باغی به گستره ای ١٠/٦٤ هکتار، از بتون با پوشش سنگ مرمر سپید یونانی. بیست و هفت گلبرگ ، ازمیان نه (٩) آبگیر سر بر آورده اند ؛ تا سازه ای گنبدین برای نیایش و مراقبه (مدیتیشن )در پهنه ای به قطر هفتاد و بلندای ٣٤/٢٧ متر پدید بیاورند.
**********
تورنتو
٢٠ آگوست ۲۰۱۳