سنگ تندیسه های زیمبابوه

هوشنگ, سارنج

بیست و هشتم, آگست در بوستان, ” ادوارد گاردنز ” نمایشگاهی دیدنی از پیکر تراشی هنروران, زیمبابوه ای ؛ مرا شگفت زده کرد. کار هایی همه آفرینشی و روییده از میان, اندیشه هایی خاکستری و سخت چونان سنگهای آن سر زمین. غریب افتاده از کانون, هزاران آتش سوزی تاریخی و چپاولگریهای بیگانه و خودی . سر زمینی برون جسته از ” رودزیای یان اسمیت ” . آنهمه اندیشه های سنگی از آرمانهای لگد شده ؛ بر آمده از دشتهای برده داری . دوکهای, بلند, دستهای خواستار . شکم های فرو نشسته و چسبیده بر استخوان, مهره های پشت ؛ زیر, پوشه ای بلند تا میان, ساقهایی پرچیده به کفپاهایی پهن و بیپای افزار. فسرده بی تپندگی رگی پنهان در پوستی به رنگ, شبهای بی ستاره ی زندانیان, بی گناه. سرتا پا شگفتی زا و غرور, خوابهای آفتاب ندیده ؛ چسبیده به کودکانی در آغوش مادران …دادخواهی و فریادهایی به سختی سنگ از چشمانی ننگر یسته وگوشهایی از زیر, سربندها نشنیده … ومگر از کشتزار, تنگناهای ستموری ؛ چه می روید ؟

دهه های ۱۸۳۰ م این پهنه ی آباد ؛ در میانه ی دو رودخانه ی ” لم پوپو ” و “زا مبه زی ” را شکارچیان, پوست و غارتگران, چوب و گرایش دهندگان, آیینها ی مسیحت و ربایندگان, کانیها و جویندگان طلا و الماس – بیشتر بریتانیایی – و همچنین بویر ها ؛ بچنگ آوردند و دسته ی ” سسیل رودس_بریتانیایی -آفریقای جنوبی _ آن سر زمین را به آهنگ, نابودی بو میان , آبادگر, زمینهای خود ؛ اوباریدند. و سرزمین دو بخشی رودزیا نامیدند و کشاورزان, سپید پوست همه کآره و سیاه پوستان کارگران, ارزان مزد, برده در آمدند.
سال, ۱۹۳۳م بریتانیا ؛ اداره ی سرزمین رودزیا را از چنگ, سسیل رودس بیرون کشید _ همچون bp و نفت, ایران _ و بر سپید پوستان و خودیها واگذار کرد. کار بری اندیشه ی برتری نژادی ؛ انگیزه ی ملی گرایی را در آن مردمان ؛ به رهبری جاشوا نکومو ؛ بر انگیخت. سال, ۱۹۵۳م رودزیای شمالی و جنوبی _ زامبیای کنونی _ و نیاسا لند _مالاوی امروزی _ فدراسیون, آفریقای مرکزی را با اندیشه ی آزادی و رهایی؛ پیریزی کردند که سر انجام ؛ با دسیسه های چپاولگران ؛ فدراسیون بهم ریخت و اداره ی سر زمین به دست, بریتانیا افتاد. سال, ۱۹۶۵م سپیدها به رهبری ” یان اسمیت _ یکجانبه آزاد و رودزیا ؛ نامید. بدنبال جنگهای چریکی از سوی ملی گرایان روز افزون گشت. سال, ۱۹۸۰م دسته ی اتحاد, ملی آفریقا به رهبری “رابرت مو گآبه ” به نام, نخست وزیر؛ کشور را به آزادی رسانید و نام, رودزیا را به زیمبابوه گردانید. موگابه ؛ پس از به قدرت رسیدن ؛ هر چه در توا ن داشت در راستای خود گامگی و سرکوب, آزادی خواهی و نا بود سازی دگر اندیشان, میهن خواه ؛ کوتاهی نکرد. و در لفاف, سوسیالیزم و یاری گرفتن از روس های نان به نرخ, روز خور ۳۷ سال؛ در پستهای نخست وزیری و ریاست جمهوری با گزینش های مهندسی شده ی مرد مسوز ؛تنها در اندیشه ی پر کردن, جیبهای خود و وابستگانش بود. و رودزیای از چاه در آمده را به چاله ی تحریم و نبود, فرهنگ روز, جهانی و اقتصاد , و رشکسته ی من در آوردی گرفتار ساخت.
سر انجام؛ با کودتای سربازان , گزینشی خویش؛ از اریکه ی پادشاهی ۳۷ ساله فروکشیده شد. و مردم نجیب و نمک شناس, گرزه مارگزیده ؛ بر او بخشدند که در یکی از کاخهای بسیار پهناورش بماند و دستمزده همخوابه هایش را هم بپردازند . روز, ششم آگست ۲۰۱۹ م برابر با پنجم خرداد ما پارسی باوران جان, ارزان, خود را در آرزوی بسی ستمهای به انجام نرسانده به گور برد .

هفتم, آگست ۲۰۱۹
تورنتو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *